حر پس از آنکه در پیشگاه امام حسین علیه السلام پذیرفته شد، از آن حضرت اجازه طلبید تا نزد بانوان برای عذرخواهی برود، امام اجازه داد، حر نزدیک خیمه ی آنها رفت و با دلی شکسته و چشمی گریان عرض کرد: سلام بر شما ای دودمان نبوت، منم آن شخصی که سر راه شما را گرفتم و دلهای شما را شکستم و ترسانیدم، اکنون پشیمانم، امید عفو دارم، و به شما پناه آورده ام، تقاضا دارم مرا ببخشید و نزد فاطمه زهرا علیهاالسلام از من شکایت نکنید. سخنان جانسوز حر، آنچنان بانوان را منقلب کرد که ناله و شیونشان بلند شد، حر وقتی آن حالت را دید، با صدای بلند گریه کرد، از اسب پیاده شد و دست به صورت می زد و خاک بر سر می ریخت و می گفت: کاش دست و پایم شل بود تا آنچه را کردم، نکرده بودم، کاش زبانم لال بود و آنچه گفته ام، نگفته بودم، کاش شما را از مراجعت منع نمی کردم، بعضی از اهل حرم، حر را دلداری دادند و برایش دعا کردند که موجب آرامش خاطر او گردید. (1)
1) سوگنامه ی آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم، ص 253 به نقل از مصائب الابرار.