بیگمان در فاجعه کربلا پرواپیشگان و نوادهگان پیامبر و فرزندان امامان راستین به دست پلید فرزند آزادشدگان و نسل زنان و مردان آلوده دامن و زشت کردار کشته شدند.
هنگامی که به سوی تاریخ میرویم و آن را مطالعه میکنیم، به روشنی درمییابیم آن کسانی که فاجعه خونبار کربلا را پدید آوردند، از یزید گرفته تا عبید بن زیاد و شمر و گروهی که پس از شهادت امام حسین علیهالسلام اسب بر پیکر نازنین او تاختند، فرزندان حرام بودند و پدر و مادری داشتند که به آلودگی و زشت کرداری شهره بودند، یا به گونهای که در مورد پدر هر یک از آنان و داستان پیوند هر یک به پدرشان در کتابهای «نسب شناسی» داستانی رسوا آمده است.
در این مورد سخن امام حسین علیهالسلام صراحت دارد که در روز عاشورا عبید و پدرش «زیاد» را فرزندان بیریشه و تبار خواند و فرمود:
«أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِیَّ بْنِ الدَّعِیَّ قَدْ رکز بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یابی اللَّهُ لَنَا ذلک وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِیَّةٌ مِنْ أَنْ تُؤْثِرَ طَاعَةِ اللئآم عَلِیِّ مَصَارِعَ الکرام أَلَا وَ إِنِّی زَاحِفٌ بِهَذِهِ الْأُسْرَةِ مَعَ قِلَّةِ الْعَدَدِ وَ خِذْلَانِ النَّاصِر؛ (1)
هان ای مردم! ای عصرها و نسلها! بهوش که این فرومایه و فرزند فرومایه اینک مرا میان دو راه دشوار و دو انتخاب سخت قرار داده است: بر سر دو راهی ذلتپذیری و تسلیم خفتبار در برابر فرومایگان و واپسگرایان حاکم و یا مرگ پرافتخار و با عزت و سرفرازی با پایبندی به آرمانها! و چه قدر دور است از ما که ذلت و خواری را برگزینیم، خدا و پیامبر او و ایمان آوردگان و روشنفکران و دامانهای پاک و رگ و ریشههای پاکیزه و مغزهای روشناندیش و جانهای ستمستیز و باشرافت نمیپذیرند که ما فرمانبرداری فرومایگان و پایمالگران حقوق و امنیت و آزادی مردم را بر شهادتگاه رادمردان و آزادمنشان مقدم بداریم. از این رو بهوش باشید که من با همین خاندان و با این یاران به شمار اندک و با وجود پشت به حق و عدالت نمودن پیمانشکنان راه خویش را برگزیده و برای دفاع از حق آمادهام.»
از امام صادق علیهالسلام آوردهاند که فرمود:
«قَاتِل الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع وَلَدَ زِنا؛ (2)
کشنده حسین علیهالسلام فرزند ناپاک و نامشروع است.»
1) غم نامه کربلا، محمد محمدی اشتهاردی، ترجمه لهوف، ابن طاووس، ص121.
2) بحارالانوار، مجلسی، ج14، ص 183.