جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ضربت شمشیر ابن ملجم ملعون بر فرق مبارک پدر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

علی علیه السلام در اواخر عمر، هر شب به منزل یکی از فرزندان خود می رفت. شبی را نزد فرزندش حسن علیه السلام و شبی در نزد فرزندش حسین علیه السلام و شبی در خانه ی حضرت زینب علیهاالسلام افطار می کرد و بیش از سه لقمه غذا تناول نمی فرمود.

یکی از فرزندانش سبب کم خوری وی را پرسید. امام علیه السلام فرمود: امر خدا می آید و من می خواهم شکمم تهی باشد. یک شب یا دو شب بیشتر نمانده است. (1)

در شب شهادت، افطار را میهمان دخترش ام کلثوم بود. در هنگام افطار سه لقمه غذا خورد و سپس به عبادت پرداخت و از اول شب تا صبح در اضطراب و تشویش بود. گاهی به آسمان نگاه می کرد و می فرمود: به خدا قسم، نه من دروغ می گویم و نه آن کسی که به من خبر داده دروغ گفته است؛ این شبی است که مرا وعده ی شهادت داده اند. (2)

هنگام سحر علی علیه السلام برای ادای نماز صبح به سوی مسجد حرکت کرد. مرغابیهایی که در خانه بودند در پی او رفتند و به جامه اش آویختند. بعضی خواستند آنها را دور سازند. فرمود: «دعوهن فانهن صوائح تتبعها نوائح» آنها را به حال خود بگذارید که فریادکنندگانی هستند که نوحه گرانی در پی دارند. (3)

ام کلثوم از گفتار امام علیه السلام پریشان شد و عرض کرد: دستور ده که جعده به مسجد برود و با مردم نماز بگزارد.

حضرت فرمود: از قضای الهی نمی توان گریخت. آن گاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد.

اشدد حیازیمک للموت

فان الموت لاقیکا

ولا تجزع من الموت

اذا حل بوادیکا

کمر خود را برای مرگ محکم ببند، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد. و از مرگ، آن گاه که به سوی تو درآید، جزع و فریاد مکن. (4)

امام علیه السلام وارد مسجد شد و به نماز ایستاد و تکبیر افتتاح گفت و پس از قرائت به سجده رفت. در این هنگام ابن ملجم در حالی که فریاد می زد: «لله الحکم لا لک یا علی» با شمشیر زهرآلود ضربتی بر سر مبارک علی علیه السلام

وارد آورد. از قضا این ضربت بر محلی اصابت کرد که سابقا شمشیر عمروبن عبدود بر آن وارد شده بود و فرق مبارک آن حضرت را تا پیشانی شکافت. (5)

خون از سر علی علیه السلام در محراب جاری شد و محاسن شریفش را رنگین کرد. در این حال آن حضرت فرمود: «فزت و رب الکعبة» به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم.

سپس این آیه را تلاوت فرمود: (منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اخری) (6) شما را از خاک آفریدیم و در آن بازتان می گردانیم و بار دیگر از آن بیرونتان می آوریم.


1) فروغ ولایت، به نقل از ارشاد مفید، ص 151.

2) فروغ ولایت، ص 775 به نقل از روضة الواعظین، ج 1، ص 164.

3) فروغ ولایت، ص 775 به نقل از تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 212.

4) فروغ ولایت، ص 776 به نقل از مقاتل الطالبیین، ص 31.

5) فروغ ولایت، ص 776 به نقل از کشف الغمه، ج 1، ص 584.

6) سوره ی طه، آیه ی 55.