جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صناعات ادبی کلام حضرت زینب سلام‌الله‌علیها (1)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

کلام و سخنان زینب سلام‌الله‌علیها از چندین دیدگاه قابل بررسی است، از ویژگی‌هایی که در سخنان این مخدره دیده می‌شود، صناعات ادبی است، که از آن جمله می‌توان به صناعاتی از قبیل: فصاحت و بلاغت، سجع، استعاره، کنایه، تشبیه، تجاهل العارف، ایجاز و دعا اشاره کرد: (1)

1- فصاحت و بلاغت

فصاحت و بلاغت عبارت از سخن درست و شیوا و مناسب حال و مقام است؛ یعنی اجزای کلام و ترکیب‌بندی آن بر اساس قاعده و اصول باشد. به عبارت دیگر، سخن باید آن چنان روان بیان شود که به فهم نزدیک بوده و در گوش شنونده خوش‌آید و به مقصود گوینده کافی و رسا باشد.

اما بلاغت به این معناست که فصیح و برای بیان مقصود گوینده وافی و رسا و مطابق با مقتضای حال و مقام باشد. مثلا در جایی که مقام مقتضی ایجاز است، کلام را موجز و مختصر آورد و در جایی که حال و مقام مقتضی اطناب (طول و تفسیر) است به تفصیل سخن گوید و یا مثلا در جایی که طرف مکالمه، شخص دانایی است، باید عالمانه و با جمله‌های کوتاه، فشرده و پُرمغز سخن گوید و اگر عامی باشد، باید واضح و ساده که در فهم مخاطب بگنجد آورد. بلاغت لازمه‌اش فصاحت است و بدون آن ممکن نیست، هیچ کلامی را نمی‌توان دارای بلاغت دانست، مگر اینکه اول دارای فصاحت باشد.

پس از این مقدمه کوتاه با نگاهی به خطبه‌های آن بانو، فصاحت و بلاغت آن برایمان نمایان می‌شود و می‌بینیم که جملات فصیح، در خور فهم مخاطبین و بنا به مقتضای حال و مقام ادا شده است. حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در کوفه به یک نحوه سخن گفته و در شام، در مجلس یزید به گونه‌ای در خور آن مجلس.

2- سجع

سجع در لغت به معنای بانگ کردن قمری و کبوتر و یا نالیدن شتر است، سجع یکسانی دو واژه در واج یا واج‌های پایانی وزن یا هر دوی آنهاست. آرایه سجع زمانی پدید می‌آید که کلمات مسجع در پایان دو جمله به کار روند و آهنگ دو جمله را به هم نزدیک سازند.

سجع در اصطلاح سخن‌شناسان، آوردن واژه‌هایی است، در آخر قرینه‌های نثر به شکلی که حرف آخر این واژه‌ها یکی باشد.

سجع بر سه قسم است:

1- متوازی 2- مطرف 3- متوازن.

در کلام حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هر سه نوع سجع وجود دارد.

الف: سجع متوازی مانند خطبه‌ای که در مجلس یزید ایراد فرمود:

«… أَلَا إِنَّهَا نَتِیجَةُ خِلَالِ الْکُفْرِ وَ ضَبٌّ یُجَرْجِرُ فِی الصَّدْرِ لِقَتْلَى یَوْمِ بَدْر… ؛ (2)

آگاه باشید که دست یازیدن به این همه جنایت و بیداد رهاورد زیان بار کفر، درد و کینه‌ای است که برای کشتگان سپاه شرک در روز بدر در سینه‌ها می‌پیچد.»

ب: سجع مطرف مانند خطبه در بازار کوفه:

«… فَقَدْ بُلِیتُمْ بِعَارِهَا وَ مُنِیتُمْ بِشَنَارِهَا و… ؛ (3)

دامن خود را به ننگ و عار آلوده نمودید.»

ج: سجع متوازن مانند خطبه در مجلس یزید:

«قَدْ هَتَکْتَ‏ سُتُورَهُنَ‏ وَ أَبْدَیْتَ‏ وُجُوهَهُن‏؛ (2)

حرمت پوشش آنها را دریدی و چهره‌هایشان را آشکار ساختی.»

3- استعاره

استعاره در لغت به معنی به عاریه گرفتن لغتی به جای لغت دیگر است و اصطلاحاً کاربرد واژه‌ای به جای واژه دیگر است و در اصطلاح، لفظی است که در غیر معنای اصلی خود استفاده می‌شود نمونه‌ای از استعاره در کلام زینب سلام‌الله‌علیها آنجا که فرمود:

«… وَ مَلَاذُ حَرْبِکُمْ وَ مَعَاذُ حِزْبِکُمْ وَ مَقَرُّ سِلْمِکُمْ وَ آسِی کَلْمِکُمْ وَ مَفْزَعُ نَازِلَتِکُمْ …؛ (4)

(چگونه امید نجات باشد شما را که قاتلان سلاله خاتم النّبوّه و معدن الرّساله و سیّد شباب أهل الجنّة که‏) پناهگاه و پشتیبان جنگتان و پناه شما در هنگام بلا و طبیب زخم هایتان و پناه مشکلاتتان و بیانگر حجت‌تان و روشن کننده راهتان بود …»

4- کنایه

کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح ادبی به کار بردن عبارتی است به دو معنا، یکی معنای ظاهری و دیگری معنای ثانوی. هر چند که گاهی اوقات معنای ظاهری

می تواند کاربرد داشته باشد، ولی اکثر مواقع معنای ثانوی کلام مورد نظر است، مانند «طویل النجاد» که در اصل به معنای این است که «بند شمشیرش بلند است» لیکن از این لفظ، طول قامت اراده می شود.

کنایه در سخنان زینب سلام‌الله‌علیها آنجا که فرمود:

«… لَقَدْ خَابَ السَّعْیُ وَ تَبَّتِ الْأَیْدِی وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ … ؛ (5)

دست‌های شما از کار بریده شد و گرفتار خشم خدا گشتید و مهر فلاکت بر شما زده شد.»

در اینجا خسرت الصفقة کنایه از این است که در قتل سیدالشهدا علیه‌السلام برای به دست آوردن اموال و منصب دنیوی ضرر و زیان دیده‌اند.

5- تشبیه

تشبیه یعنی مانند کردن چیزی به چیزی و در اصطلاح دلالت نمودن بر مشارکت چیزی است با چیزی در معنی، تشبیه دارای چهار رکن است:

1. مُشبه یا چیزی که آن را تشبیه می‌کنند.

2. مُشبه بِه یا چیزی که مشبه را بدان مانند می‌کنند.

3. وجه شبه یا امری که میان مُشبه و مُشبهٌ بِه مشترک است.

4. ادات تشبیه مانند: همچون، چون، مثل، مانند، بسان، شبیه، نظیر، همانند و …

تشبیه در سخنان حضرت زینب سلام‌الله‌علیها ،که برگرفته از آیه 92 سوره نحل می باشد، مانند:

«… إِنَّمَا مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُم‏… ؛ (6)

مثل شما، مثل آن زنی است که رشته‌های خود را پس از تابیدن، باز می‌کرد، شما سوگند و باور دینی خودتان را بازیچه ساخته‌اید.»

6- تجاهل العارف

تجاهل العارف یعنی این که متکلم نسبت به مطلبی که می‌داند، اظهار جهل و نادانی کرده و آن را به طریق شک یا تردید یا سؤال ادا نماید.

تجاهل العارف در خطبه‌های زینب سلام‌الله‌علیها مانند:

«… هَلْ فِیکُمْ إِلَّا الصَّلَفُ وَ الْعُجْبُ وَ الشَّنْفُ وَ الْکَذِب… ‏؛ (6)

شما مردم دنیا‌طلب جز خودخواهی، گزافه‌گویی و سینه پر کینه چه سرمایه‌ای دارید.»

«… أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ ص سَبَایَا…؛ (2)

هان ای پسر آزاد شدگان! آیا این از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا را به این سو و آن سو بکشانی.»

7- ایجاز

ایجاز، در لغت‌ به‌ معنای‌ کوتاه‌گویى‌ و در اصطلاح‌ یعنی لفظ اندک با معنى‌ بسیار، که دو نوع است:

1- ایجاز قصر 2- ایجاز حذف

ایجاز قصر، سخنى‌ است‌ کوتاه‌ و رسا که‌ کوتاهى‌ آن‌ از حذف‌ واژه‌ها و جمله‌ها پدید نیامده‌ باشد

ایجاز قصر در کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام مانند:

«الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ (حَاجَتِهِ) حُجَّتِه‏؛ (7)

یعنی بخل و تنگ‌چشمی ننگ است، ترس داشتن، کاستی است و تنگدستی، زیرک را از دلیل و حجتش لال می‌کند.»

ایجاز حذف‌، حاصل‌ حذف‌ بخشى‌ از کلام‌ است‌، به‌ شرطى‌ که‌ مخل‌ معنى‌ نباشد مانند کلام امام علی علیه‌السلام:

«… وَ ایْمُ اللَّهِ لَأُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضاً أَنَا مَاتِحُهُ لَا یَصْدُرُونَ عَنْهُ وَ لَا یَعُودُونَ إِلَیْه‏؛ (8)

… و سوگند به خدا برای آنان حوضی پر کنم که خودم کِشنده آن باشم، به طوری که هر که در آن پا نهد، بیرون نیاید و هر که بیرون آید، باز نگردد.»

در آن قسمت از کلام حضرت که فرمود: «أنا ماتحه» حذف صورت گرفته است زیرا مضاف الیه «ماؤه» حذف شده است.

و اما ایجاز قصر در سخنان زینب سلام‌الله‌علیها بسیار است، زیرا که مقتضای حال چنین بود و در آن هنگام تفصیل دادن سخن مخل به فصاحت و بلاغت بود.

و ایجاز حذف مانند:

«فَتَعْساً وَ نَکْساً؛

نابودى و سرنگونى بر شما!»

و نیز مانند:

«فَمَهْلًا مَهْلا؛

آهسته، آهسته.»

زیرا که در اصل فتعستم تعسا و نکستم نکسا و یا مهلتم مهلا بوده است.

8- دعا

دعا به معناى خواندن و حاجت خواستن و استمداد است، امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خطبه صد و چهارده نهج البلاغه این گونه دعا می‌کند:

«… اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ أَنْ لَا تَرُدَّنَا خَائِبِینَ وَ لَا تَقْلِبَنَا وَاجِمِینَ وَ لَا تُخَاطِبَنَا بِذُنُوبِنَا وَ لَا تُقَایِسَنَا بِأَعْمَالِنَا اللَّهُمَّ انْشُرْ عَلَیْنَا غَیْثَکَ وَ بَرَکَتَکَ وَ رِزْقَکَ وَ رَحْمَتَک‏… ؛ (9)

پروردگارا! از تو درخواست می‌کنیم که ما را نومید بازنگردانی و اندوهگین مفرستی، و ما را به گناهان خودمان گرفتار نسازی و به کردارمان مقایسه نکنی! پروردگارا! باران و برکت و روزی و رحمت و لطفت را بر ما افزون فرما!»

زینب کبری در خطبه‌ای که در مجلس یزید ایراد فرمود، این گونه دعا می‌کند:

«… اللَّهُمَّ خُذْ بِحَقِّنَا وَ انْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا وَ احْلُلْ غَضَبَکَ عَلَى مَنْ سَفَکَ دِمَاءَنَا وَ نَفَضَ ذِمَارَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا وَ هَتَکَ عَنَّا سُدُولَنَا… ؛ (10)

خدایا حق ما را باز گیر و از آن کس که به ما ستم کرد، انتقام بگیر و خشم خود را بر کسى که خون‏هاى ما را ریخت و عهد ما را شکست، و یاران ما را کشت، فرود آر.»


1) صناعات ادبی، جلال الدین همایی.

2) احتجاج، طبرسی، ج ‏2، ص 308.

3) بحار الأنوار، ج ‏45، ص 163.

4) احتجاج، طبرسی، ج ‏2، ص 304.

5) بحارالانوار، ج 45، ص 163.

6) مناقب آل أبی طالب، ابن شهرآشوب، ج ‏4، ص 115.

7) نهج البلاغه(صبحی صالح)، ص 469.

8) بحارالانوار، ج 32، ص 52.

9) بحارالانوار، ج 88، ص 313.

10) احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 309.