جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صداقت

زمان مطالعه: 3 دقیقه

صدق در لغت به معنای راست‌گویی و در مقابل کذب و دروغ‌گویی است (1) و در اصطلاح به معنای مطابق بودن خبر با واقع است و در عرب صدیق، به شخص پیوسته راستگو و راست کردار اطلاق می‌شود، یعنی کسی که اصلا دروغ نمی‌گوید. چنانچه «صدّیقة» در وصف حضرت مریم سلام‌الله‌علیها آمده و این حاکى از آن است که مریم در ولادت عیسى و در گفتارش راستگوست.

«مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَم … وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ؛ (2)

مسیح فرزند مریم …. مادرش، زن بسیار راستگویى بود.»

در قرآن کریم موارد استعمال کلمه «صدق» علاوه بر راستگویی در سخن و کلام، راستگویی در رفتار و اندیشه و اعتقاد را هم شامل می‌شود، چنانچه حضرت ابراهیم از خداوند درخواست کرد:

«وَ اجْعَلْ لی‏ لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرین؛ (3)

و براى من در میان امّت‌هاى آینده، زبان صدق (و ذکر خیرى) قرار ده!»

در این آیه «صدق» در معنای راستگویی در گفتار به کار رفته است اگرچه در بعضی روایات از لسانِ صدق و یادگار نیک، به وجود مبارک حضرت محمّدو على علیهما‌السلام تعبیر شده است. (4)

و یا در این آیه که می‌فرماید:

«وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنی‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً؛ (5)

و بگو: پروردگارا! مرا(در هر کار) با صداقت وارد کن و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى یارى کننده برایم قرار ده!»

مفهوم صدق در این آیه به معنی «ورود وخروج صادقانه در کارها» به کار رفته است که نشان از این دارد که صدق شامل راستی در رفتار و کردار هم می‌شود.

از آنجا که اسلام دینی فطری است و راستی نیز خواست فطرت است، پس این دو پیوندی ناگسستنی

دارند و در روایات اسلامی با تعابیر گوناگونی بر راستگویی مسلمانان تأکید شده و آن را از اصول ایمان و تدیّن به حساب آورده‌اند.

«شَیْئَانِ هُمَا مِلَاکُ الدِّینِ الصِّدْقُ وَ الْیَقِینُ؛ (6)

دو چیز ملاک دین است؛ راستی و یقین.»

راستی و درستی یکی از فضایل بزرگ انسانی است که در همه مکاتب الهی و حتی مکاتب مادی دارای ارزش والایی است و برعکس، دروغ‌گویی در همه مکاتب به ویژه مکتب اسلام مذمت شده و سرچشمه بسیاری از گناهان شمرده شده است. به همین دلیل در زمینه راستگویی، روایات زیادی از ائمه معصومین علیهم‌السلام وارد شده که نشان دهنده اهمیت راستگویی در اسلام است. چرا که صداقت و راستی از خصوصیات عالی، اخلاق انسانی است و در آموزه‌های اسلامی از زمینه‌های اساسی نیک‌بختی انسان شناخته شده است.

مولای متقیّان، پیشوای صادقان، صداقت را ارجمندترین و والاترین صفت، انسانی معرّفی کرده و از راستگویی به عنوان اساس هر نوع اصلاحِ فردی و اجتماعی نام برده است:

«الصِّدْقُ صَلَاحُ کُلِّ شَیْ‏ء؛ (7)

راستى صلاح هر چیزى است.»

بنابراین اگر همه فعالیت‌ها و اقدامات انسان بر صدق و راستی بنا شود و از هرگونه ناراستی پیراسته باشد، زمینه‌های نیک‌بختی برای او فراهم می‌گردد؛ چنان که گشوده شدن دریچه‌های سعادت و بهروزی در جامعه بشری، جز بر پایه صداقت میّسر نمی‌شود. به همین جهت حق تعالی مؤمنان را در کنار فراخوانی به تقوا، به همراهی با صادقان نیز فرمان می‌دهد:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِین‏؛ (8)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید!»

مقصود از صادقان در این آیه شریفه کسانی اند که در اندیشه و پندار و گفتار و کردار و در نهان و آشکارِ وجودشان ذره ای دروغ و ناراستی راه ندارد و وجودشان سراسر صدق و راستی است و چنان که امام صادق علیه‌السلام در تفسیر این آیه شریفه فرمودند:

«مراد از صادقین، محمّدو اهل بیتش علیهم‌السلام هستند.»

در میان اهل بیت، از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام به صدیق اکبر تعبیر شده است، چنانچه در آیه شریفه:

«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ؛ (9)

و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند،(در روز رستاخیز،) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان.»

در روایات از بهترین نمونه‏ «نبیین»، تعبیر به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و صدیق به امیرالمومنین علیه‌السلام تفسیر شده است. (10)

زینب کبری سلام‌الله‌علیها نیز که تربیت یافته بیت رسالت و نبوت و آیینه تمام‌نمای عفت فاطمی و اصالت محمدی و شجاعت علوی است، از جمله صدیقین بوده است. چرا که در تمام حرکات و سکنات خود پیروی از مادر خود نمود تا به این مقام و منصب متعالی رسید و به صدیقة الصغری ملقب شد، همانطور که مادرش زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها به صدیقه کبری شهرت داشت.


1) قاموس قرآن، سیدعلى اکبر قرشى بنایى، ج‏4، ص 116.

2) سوره مائده، آیه 75.

3) سوره شعراء، آیه 84.

4) تفسیر نور، ج‏8، ص 331.

5) سوره اسراء، آیه 80.

6) تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، ص 85.

7) تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، ص 219.

8) سوره توبه، آیه 119.

9) سوره نساء، آیه 69.

10) تفسیر نور، ج‏2، ص 323.