جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صبر حضرت

زمان مطالعه: 3 دقیقه

اگر بخواهیم بر نقش حضرت زینب (سلام الله علیها) و مواضع و سخنان او در خلال حوادث دردناک واقعه ی کربلا متمرکز شویم، برای پژوهشگر تجلی خواهد یافت که او نقش خویش در این انقلاب بزرگ را با آگاهی گذشته و درکی ژرف برگزیده بود و این اقدام برای مشارکت در تمامی مواضع و وقایع گوناگون کربلا بود و تاریخ تأکید دارد که او خود تصمیم گرفت همراه با برادرش امام حسین (علیه السلام) در انقلاب و قیام خویش خروج کند، با وجودی که از نظر دینی و اجتماعی او مسؤول امور همسرش عبدالله بن جعفر بود که نابینا شده بود، همان گونه که کدبانوی خانه و مسؤول امور فرزندان خویش بود و همگی این ها او را از ملحق شدن به برادرش امام حسین (علیه السلام) باز می داشت ولی تصمیم گرفت تمام این موانع را پشت سر بگذارد و برای خروج خویش از همسرش

اجازه خواست و او نیز اجازه داد. چون سفر امام حسین (علیه السلام) پر از خطر بود، شیوخ بنی هاشم به او پیشنهاد کردند زن و عیالی همراه خود نبرد ولی حضرت زینب (سلام الله علیها) در کمین چنین پیشنهادهایی بود که مانع مشارکت او در این مسیر مقدس می گردید.

عبدالله بن عباس پس از عاجز ماندن از قانع کردن امام حسین (علیه السلام) به بازگشت از تصمیم قیام کردن در همراه کردن زنان و عیال با خود با او بحث کرد و گفت: اگر می خواهید حرکت کنید، همسران و کودکان را با خود همراه نکنید، چون بیم آن دارم که همچون عثمان شما را بکشند و زنان و فرزندان نظاره گر کشته شدن شما باشند. اینجا بود که حضرت زینب (سلام الله علیها) به ابن عباس اعتراض کرد و گفت: ای ابن عباس به بزرگ و سرور ما اشاره می کنی که ما را در اینجا رها کند و به تنهایی برود؟ نه به خداوند سوگند، بلکه همراه با او می میریم و زنده هستیم و آیا روزگار کسی جز او را برای ما باقی گذاشته است؟

همان گونه که اصل شرکت حضرت زینب (سلام الله علیها) در قیام با تصمیم آگاهانه ی او بود، اغلب اصول قیام نیز از اقدامات شجاعانه ی او نشأت گرفت، چون هنگام انباشتگی و فزونی مصائب به سوی برادرش امام حسین (علیه السلام) شتافت تا در مقابل شریک او باشد و در روز عاشورا رنج ها و شرایط دشوار را به مبارزه طلبید تا نقش قهرمانانه ی بزرگ خود را ایفا کند، با وجودی که اندکی از این مصائب برای مشغول شدن به غم های خویش و دوری از میدان نبرد کافی بود.

سپس چه کسی از مثل او انتظار آن سخنرانی آتشین را در مجلس یزید بن معاویه دارد؟

شرایط اسارت و طبیعت پوشش و پرده نشینی زنان و حضرت زینب (سلام الله علیها) و شرایط سرزنش و دشمنی احاطه یافته در کوفه و شام، برای در لاک خود فرورفتن و درمان اندوه های خویش کافی بود، ولی زینب (سلام الله علیها) بر تمامی این ها فایق آمد و زمام اقدام را در دست گرفت و بر تمامی شرایط و اوضاع پیرامون خویش سیطره یافت و به دردها و مصائب فرا روی خود با نگاه مثبت و با آرامش می نگریست و آن را امتحان و آزمون الهی قلمداد می کرد که باید در آن موفق شود، بلکه در شدیدترین جایگاه ها و سخت ترین جاها در درگاه خداوند زاری و شکر می کرد و نعمت های او را آشکارا می ستود و تقدیر الهی را پذیرفته بود و توانایی تحمل بیش از این در راه او را درخواست می کرد.

هنگام شهادت برادرش امام حسین (علیه السلام) و پس از شهادت تمامی خاندان و یاران، حضرت زینب (سلام الله علیها) خارج شد و به طرف میدان نبرد شتافت و در پی پیکر برادرش بود و توجهی به صفوف سپاه اموی سر تا پا مسلح نداشت، هنگامی که بالای سر پیکر دریده و گسیخته برادرش ایستاد، به آن پیکر خون آلود خیره شد، سپس دیدگان خود را به طرف آسمان بالا برد و با گرمی و سوز درون فریاد می کشید، پروردگارا این قربانی را از ما بپذیر.

و چنین موضع گیری برای افتخار و عزت یک زن مسلمان کافی است، چون عزیزان از دست رفته ی حضرت زینب همچون عزیزان از دست رفته ی زنان نبود و مصیبت او در از دست دادن امام، برادر و محبوب خویش قابل مقایسه با دیگران نبود، کدامین باور او را به جانفشانی واداشت و در حالی که او زن بود و دارای دقت قلب و عاطفه و احساسات لطیف زنانه بود، سپس اینکه او خواهری بود که برادرش رکن استوار زندگی و دژ مستحکم و ریحانه و گل خوشبوی پدر و جد بزرگوارش را از دست داده بود، سپس اینکه او مسلمان بود و شاهد بود که نیروهای ظلم بر حق تجاوز کردند و جگر گوشه ی نبوت و رسالت را به کام مرگ بردند ولی بر بالای سر پیکر برادرش می ایستد و می گوید: پروردگارا این قربانی را از ما بپذیر.

اعتقاد ندارم که حضرت زینب (سلام الله علیها) همتایی در صبر بر دردها و تحمل آن داشته باشد و در کربلا اموری را تحمل کرد که کوه های برافراشته از تحمل آن ناتوانند، تا اینکه به قهرمان صبر و شکیبایی مشهور گردید.