جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صبح بی حسین

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

زلف عفاف، رشته ی دامان زینب است

آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است

ایثار و پاکدامنی و عزم و اقتدار

این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است

حبل المتینِ قافله سالار عاشقان

تا روز حشر، موی پریشان زینب است

گل‌زخم‌های پیکر صد پاره ی حسین

آیات بی‌شماره ی قرآن زینب است

هر کس که پا نهد به عزاخانه ی حسین

بر او کرم کنید که مهمان زینب است

سرهای نوک نیزه همه دسته‌های گل

تن‌های پاره پاره، گلستان زینب است

آن نیزه‌ای که خصم به قلب حسین زد

زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است

با یاد صبح یازدهم، صبح بی‌حسین

هر روز صبح، شام غریبان زینب است

وقتی که گفت با سپه کوفه «اُسکُتوا»

دیدند کائنات به فرمان زینب است

وقتی رقیه را به ره شام می‌زدند

دیدم حسین، دست به دامان زینب است

یاللعجب مگر که قیامت به پا شده

بر نیزه آفتاب درخشان زینب است

مه بر فراز چرخ چراغ خرابه‌ها

خورشید نوک نیزه ثناخوان زینب است

روز جزا بهانه ی ما از برای عفو

خون حسین و دیده ی گریان زینب است

تا آفتاب بذل کند نور خویش را

«میثم» همیشه بنده ی احسان زینب است

غلامرضا سازگار

***