جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شفای دختر هندی (2)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

موقعی که متولی حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، صحن و بقعه مطهر آن حضرت را در شام تعمیر می‌کرد، مردم از اطراف برای آن حضرت نذورات می‌آوردند و او به آنها قبض می‌داد.

روزی یک مرد هندی آمد و از حضرت زینب سلام‌الله‌علیها برای حل مشکل خود درخواست کمک کرد و گفت: من الآن عهد می‌کنم که اگر به حاجت خود رسیدم، شخصاً یک ضریح جواهر نشان تهیه نمایم که بهای آن از یک میلیون دینار تجاوز کند، زیرا من در 24 بانک هندوستان سهم دارم.

سپس به طرف شهر بیروت رفت، طولی نکشید که تلگرافی از او به این مضمون به متولی حرم رسید، که من دستور ساخت ضریح مزبور را دادم. پس از پایان کار آن را با تشریفات خاصی به آن جا می‌آوریم، شما یک مجلس باشکوه به هزینه من فراهم کنید.

چون روز موعود فرا رسید، ضریح مقدس را با مراسم خاصی از هندوستان آوردند.

شخص هندی شخصاً سخنرانی شگفت‌آوری نمود:

من دختری دارم که سالیان دراز از هر دو پا فلج بود، با آن که شاید فردی ثروتمندتر از من در هندوستان یافت نشود، در این مدت هر چه توانستم طبیب آوردم و دارو صرف کردم، ولی هیچ فایده‌ای نداشت، تا آن‌که به زیارت حضرت زینب سلام‌الله‌علیها آمده از وی درخواست کمک کردم و برای شفای دختر خود یک ضریح جواهرنشان نذر نمودم.

در پی این توسل به بیروت رفتم و در آن‌جا بشارت سلامتی فرزندم به من رسید. از این رو، خود را به وطن رساندم و از نزدیک، توجه خاص حضرت زینب سلام‌الله‌علیها را مشاهده کردم و همین سبب شیعه شدن عده‌ای بی‌شماری از خانواده من، همچنین باعث ازدیاد محبت شیفتگان به آن حضرت گردید. (1)


1) چهره درخشان عقیله بنی‌هاشم؛ زینب کبری سلام‌الله‌علیها، ربانی خلخالی، ص 300.