فیض الاسلام مىفرماید:
بیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجه اطباء سودى نبخشید. براى استشفاء به اتفاق و همراهى اهل بیت و خانواده به کربلاى معلى مشرف شدیم. روزى دوستى از زائرین در نجف اشرف، من و گروهى را به منزلش دعوت نمود، با اینکه رنجور بودم، رفتم. در بین گفتوگوهاى گوناگون، یکى از علمایی که در مجلس حضور داشت، فرمود:
«پدرم مىگفت: هر گاه حاجت و خواستهای دارى، خداى تعالى را سه بار به نام حضرت زینب کبرى سلاماللهعلیها بخوان، بدون شک و دودلى. خداى عزوجل خواستهات را روا مىسازد. از این رو من چنین کرده و شفا و بهبودى بیمارى خود را از خداى تعالى خواستم، علاوه بر آن با پروردگارم عهد و پیمان بستم که اگر بیماریم بهبودى یافت، کتابی درباره حضرت زینب سلاماللهعلیها بنویسم تا همگان از آن بهرهمند گردند.
پس از زمان کوتاهى شفا یافتم. من هم از خداى عزوجل توفیق خواستم و نوشتن آن را شروع نمودم و آن را کتاب «ترجمه خاتون دوسرا سیدتنا المعصومة، زینب الکبرى سلاماللهعلیها» نامیدم.» (1)
1) 200 داستان از فضائل، مصائب و کرامات حضرت زینب سلاماللهعلیها، عباس عزیزی، ص176.