یکی از موضوعات مهمی که در آغاز بررسی این خطبه، جلب توجه می کند، شروع آن بدون جمله ی «بسم الله الرحمن الرحیم» است. می دانیم یکی از مهمترین رسم های خطیبان در تأسی به قرآن کریم، آغاز کلام با نام خداست. در حدیث شریف نبوی نیز آمده است: «کل أمر ذی بال لم یذکر فیه بسم الله فهو ابتر(1)؛ هر کار مهمی که بدون ذکر بسم الله آغاز شود، ناقص می ماند«. پس در این مقال که فرصتی برای بررسی نقش قرآن در کلام حضرت زینب علیهاالسلام است، باید به این پرسش نیز پاسخ داده شود که اگر کلام آن حضرت از قرآن رنگ و بو گرفته است، پس به چه دلیل، در اولین گام، از تأسی به آن سر باز زده است؟
این پرسش ما را به یاد این سخن امام علی علیه السلام می اندازد که درباره ی دلیل آغاز نشدن سوره ی توبه با بسم الله فرمود:لم تنزل بسم الله الرحمن الرحیم علی رأس سورة برائة لأن بسم الله للأمان والرحمة ونزلت برائة لرفع الأمان والسیف فیه(2)؛ در ابتدای سوره ی توبه بسم الله نیامده است؛ زیرا بسم الله پیام آور امان ورحمت است، در حالی که این سوره برای رفع امان واعلام جنگ نازل شده است.
پس اگر بسم الله پیام آورامن وامان ورحمت است، با خطبه ی کوبنده وغرای زینب علیهاالسلام درمیان جمع انبوه دشمنان، چه مناسبتی می تواند داشته باشد؟(3)
شرایط امروز زینب علیهاالسلام یادآور روزی است که پدرش علی علیه السلام مأموریت یافت تا این سوره رابه تنهایی در میان جمع مشرکان قرائت کند. قرائت سوره ای که درآن آشکارا به ذم مشرکان که مخاطبان سوره بودند می پرداخت. وامروز راوی می گوید زینب علیهاالسلام را چنان دیدم که شبیه ترین مردم به پدرش علی علیه السلام بود؛ چنان که گویی از زبان علی علیه السلام سخن می گوید. این شباهت فقط در لحن صدا یاظاهر بیان نیست. شجاعت علوی است که این چنین خودرا درقامت دخترش به رخ مردم زبون کوفه می کشد. بدون شک زینب علیهاالسلام این شجاعت را از پدرش علی علیه السلام به ارث گرفته است.
اما چه مناسبت شگرفی دیده می شود میان کلمه به کلمه ی سوره ی توبه با شرایطی که زینب علیهاالسلام در آن قرار گرفته است:
ابتدای سوره که با برائت آغاز می شود؛ (4) آنجا که از پیمان شکنی مشرکان و عدم مراعات خویشاوندی سخن به میان می آید؛ (5) آنجا که از مؤمنانی سخن می گوید که برای خدا از وطنشان مهاجرت کردند و به جنگ با دشمنان خدا رفتند؛ (6) آنجا که از روبرو شدن سپاه کوچک اسلام با سپاه چشمگیر دشمنان و سپس آرامشی که خداوند به قلب مؤمنان نازل کرد سخن می گوید؛ (7) آنجا که از حرمت ناشناسی کفار نسبت به جنگ در ماه های حرام سخن می گوید؛ (8) آنجا که از
خودداری منافقان از همراهی ولی خدا در جنگ با کفار سخن می گوید؛ (9) آنجا که کسانی را یادآور می شود که اجازه می خواستند تا رسول خدا صلی الله علیه وآله آنها را از جنگ معاف دارد؛ (10) آنجا که از زخم زبان زنندگان به رسول خدا صلی الله علیه وآله سخن می گوید؛ (11) آنجایی که از عذاب جاوید جنگ کنندگان با رسول خدا صلی الله علیه وآله سخن می گوید؛ (12) آنجا که از عذرتراشی منافقان برای توجیه عدم حضور خود در جنگ سخن می گوید؛ (13) آنجایی که از رد توبه منافقان و استغفار پیامبر برای آنان
سخن می گوید؛ (14) آنجا که ازخنده ی بی جا وگریه ی دیرهنگام دورویان بزدل سخن می گوید؛ (15) آنجایی که ازپاداش ابدی مجاهدان درراه خدا سخن می گوید؛ (16) آنجا که از شوق و بی تابی مسلمانان مخلص برای جهاد در راه خدا سخن می گوید؛ (17) آنجا که از سودای مسلمانان مخلص با خدایشان برسرجانشان سخن می گوید(18) و…
از از زینبی که عمری را در مطالعه و تفسیر آیات الهی صرف کرده، بعید نیست خوآگاه یا ناخودآگاه تحت تأثیر جو روانی خاص این سوره، از ابتدا به آن گرایش پیدا کند. چنان که در طول این فصل نیز خواهیم دید که در این شرایط سخت و بحرانی، بسیاری از این آیات در سخنان زینب علیهاالسلام رخ می نمایند.
1) عاملی، وسائل الشیعه، ج 7، ص 170؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 73، ص 35.
2) بحرانی، البرهان، ج 2، ص 727؛ مکارم، تفسیر نمونه، ج 7، ص 273.
3) در بررسی فراز اول این خطبه یعنی «الحمدلله» در بخش دوم: انعکاس عین آیات، زیرعنوان «ب) بخشی از آیات«، بیشتر به این مسئله خواهیم پرداخت.
4) توبه (9) / 1: «براءة من الله و رسوله إلی الذین عاهدتم من المشرکین«: «[این آیات] اعلام بیزاری [و عدم تعهد] است از طرف خدا و پیامبرش نسبت به آن مشرکانی که با ایشان پیمان بسته اید.«.
5) توبه (9) / 10: «لا یرقبون فی مؤمن إلا و لا ذمة و أولئک هم المعتدون«. «درباره ی هیچ مؤمنی مراعات خویشاوندی و پیمانی را نمی کنند وایشان همان تجاوز کارانند.«.
6) توبه (9) / 20: «الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله بأموالهم و أنفسهم أعظم درجة عندالله و أولئک هم الفائزون«: «کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند، نزد خدا مقامی هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند.«.
7) توبه (9) / 26: «ثم أنزل الله سکینته علی رسوله و علی المؤمنین و أنزل جنودا لم تروها«: «آن گاه خدا آرامش خود را بر فرستاده ی خود و بر مؤمنان فرود آورد و سپاهیانی فرو فرستاد که آنها را نمی دیدید.«.
8) توبه (9) / 37: «إنما النسیء زیادة فی الکفر یضل به الذین کفروا یحلونه عاما و یحرمونه عاما لیواطؤوا عدة ما حرم الله فیحلوا ما حرم الله زین لهم سوء أعمالهم والله لا یهدی القوم الکافرین«: «جز این نیست که جابجا کردن [ماه های حرام] فزونی در کفر است که کافران با آن گمراه می شوند؛ آن را یک سال حلال می شمارند و یک سال [دیگر] آن را حرام می دانند تا با شماره ی ماه هایی که خدا حرام کرده است موافق سازند و در نتیجه آنچه خدا حرام کرده [بر خود] حلال گردانند [و در ماه های حرام به جنگ بپردازند] زشتی اعمالشان برایشان آراسته شده است و خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.«.
9) توبه (9) / 38: «یا أیها الذین آمنوا ما لکم إذا قیل لکم أنفروا فی سبیل الله أثاقلتم إلی الأرض أرضیتم بالحیاة الدنیا من الآخرة فما متاع الحیاة الدنیا فی الاخرة إلا قلیل«: «ای کسانی که ایمان آورده اید! شما را چه شده است که چون به شما گفته می شود در راه خدا بسیج شوید کندی می کنید؟ آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده اید؛ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست«.
10) توبه (9) / 45: «إنما یستأذنک الذین لایؤمنون بالله والیوم الآخر وارتابت قلوبهم فهم فی ریبهم یترددون«: «تنها کسانی از تو اجازه می خواهند [به جهاد نروند] که به خدا و روز بازپسین ایمان ندارند و دل هایشان به شک افتاده و در شک خود سرگردانند.«.
11) توبه (9) / 61: «ومنهم الذین یؤذون النبی و یقولون هو أذن قل أذن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین و رحمة للذین آمنوا منکم والذین یؤذون رسول الله لهم عذاب ألیم«: «ازایشان کسانی هستند که پیامبر را آزار می دهند و می گویند او زودباور است. بگو گوش خوبی برای شماست! به خدا ایمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور می کند و برای کسانی از شما که ایمان آورده اند رحمتی است و کسانی که پیامبر خدا را آزار می رسانند، عذابی پردرد [درپیش] خواهند داشت.«.
12) توبه (9) / 63: «ألم یعلموا أنه من یحاددالله و رسوله فأن له نار جهنم خالدا فیها ذلک الخزی العظیم«. «آیا ندانسته اند که هر کس با خدا و پیامبر او درافتد برای او آتش جهنم است که در آن جاودانه خواهد بود؟ این همان رسوایی بزرگ است.«.
13) توبه (9) / 66: «لاتعتذروا قد کفرتم بعد إیمانکم إن نعف عن طائفة منکم نعذب طائفة بأنهم کانوا مجرمین«. «عذر نیاورید. شما بعد از ایمانتان کافر شده اید. اگر از گروهی از شما در گذریم، گروهی [دیگر] را عذاب خواهیم کرد. چراکه آنان تبهکار بودند.«.
14) توبه (9(/80:»استغفرلهم او لاتستغفر لهم، إن تستغفرلهم سبعین مرة فلن یغفرالله لهم؛ ذلک بأنهم کفروا بالله ورسوله والله لایهدی القوم الفاسقین«:»چه برای آنان آمرزش بخواهی یابرایشان آمرزش نخواهی [یکسان است؛ حتی] اگر هفتاد باربرایشان آمرزش طلب کنی، هرگزخدا آنان رانخواهد آمرزید؛ چرا که آنان به خداوفرستاده اش کفر ورزیدند وخدا گروه فاسقان را هدایت نمی کند.«.
15) توبه)9(/82:»فلیضحکوا قلیلا ولیبکوکثیرا جزاء بما کانو یکسبون«:»ازاین پس کم بخندند وبه جزای آنچه به دست می آورند بسیاربگریند.«.
16) توبه (9) / 89: «أعد الله لهم جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها ذلک الفوز العظیم«. «خدا برای آنان باغ هایی آماده کرده است که از زیر [درختان] آن نهرها روان است و در آن جاودانه اند؛ این همان رستگاری بزرگ است..«.
17) توبه (9) / 92: «ولا علی الذین إذا ما أتوک لتحملهم قلت لاأجد ما أحملکم علیه تولوا و أعینهم تفیض من الدمع حزنا ألا یجدوا ما ینفقون«: «و [نیز] گناهی نیست بر کسانی که چون پیش تو آمدند تا سوارشان کنی [و] گفتی چیزی پیدا نمی کنم تا برآن سوارتان کنم، برگشتند و در اثر اندوه از چشمانشان اشک فرو می ریخت که [چرا] چیزی نمی یابند تا [در راه جهاد] خرج کنند.«.
18) توبه (9) / 111: «إن الله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراة والإنجیل والقرآن و من أوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم«. «در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهای] اینکه بهشت برای آنان باشد، خریده است. همان کسانی که در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند. [این] به عنوان وعده ی حقی در تورات و انجیل و قرآن بر عهده ی اوست و چه کسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معامله ای که با او کرده اید شادمان باشید و این همان کامیابی بزرگ است.«.