جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرافت نفس ناطقه و اقسام کمالات و ملکات

زمان مطالعه: 4 دقیقه

بر ارباب علم و کمال و فضل و جلال روشن است که: خداوند یکتا و خلاق بی همتا، سلسله ی بشر را شرافت و فضیلت و برتری داده و بر برخی از موجودات و بسیاری از مخلوقات؛ چنان چه کریمه شریفه:

(و لقد کرمنا بنی آدم) (1)

به همین بیان ناطق است و این سیادت و شرافت نباشد مگر به واسطه ی کمال آن ها. و اهل فضل و تحقیق را در تشخیص این کمال بیاناتی است وافی، چنان چه در کتب مفصله مرتسم شده [است]، بیانی که در این مقام به نظر فاتر قاصر می رسد همان است که جلی از اهل فضل استفاده از براهین عقلیة و اخبار و آثار نقلیة نموده که این شرافت به واسطه ی نفس ناطقه ی انسانیة است که قابلیت دارد از برای اتصاف به صفات کمالیة و ملکات حسنه ی جمالیه به توسطه جوهره ی نفیسه ی عقل که خدای تعالی به او موهبت فرموده [است]، پس هر فردی از افراد انسانی مجموعه ی کمالات و صندوقچه ملکات حسنه شد برتری و سروری دارد بر بسیاری از مخلوقات و کثیری از موجودات به حکم فطرت و وجدان، بدون حاجت به بیان برهان، چنان چه هر فردی که فاقد کمالات شد از حیوانات پست تر و بی رتبه تر گردید، چنان چه کریمه ی وافی الدلالة می فرماید:

(اولئک کالانعام بل هم اضل) (2)

و بعضی از اصدقا گفته:

در مرتبه از بهیمه کم باشی

با این همه خواهی که مکرم باشی

انسان شدن آموز که پیش قدمت

صد سجده کنند اگر که آدم باشی

و کمالات بر دو قسم اند: خارجیة و داخلیه. و موافق بعض اصطلاحات: تکوینیه و تشریعیه.

اما خارجیه و تشریعیه کنایه از امور حسنه ی باشد که تحصیل آن ها خارج است از اختیار شخص، از قبیل بزرگی نسب و شرافت خانواده؛ زیرا که تحصیل این رقم کمال برای خود شخص، خارج از اختیار است مگر به طریق سبب و اتصال، آن هم ناقص است.

و کمالت تکوینیة نیز بر دو قسم باشند برخی از آنها خارج از ملک بدن چنان چه معلوم شد، و برخی راجع به ملک بدن چون زیبایی صورت، و رعنایی قامت، و تناسب اعضا که تحصیل آن ها برای شخص به مجاهده و زحمت ممکن باشد، چون علم و حلم و ملکه ی شجاعت و سخاوت و باقی صفات کمالیة که در علم اخلاق معین شده؛ زیرا که تحصیل این کمالات برای هر کسی میسر است و بیان بعضی از علمای اخلاق در این مقام مبین همین مقال است که می فرماید:

»المحاسن اما جسمانیة و اما روحانیة فما تعلق منها بالهیئة الصوریة اعنی الخلقة البشریة جسمانیة، و ما تعلق منها بالنفس الناطقة روحانیة«.

در این جمله می فرماید: کمالات یا مربوط به جسم اند یا مرتبط به روح، آن چه از آن ها متعلق به جسم است از قبیل زیبایی صورت و نیکویی منظر و تناسب اعضا، راجع به کمالات جسمانیه است، و آن چه راجع به اخلاق از قبیل علم و حلم و ملکه ی شجاعت و سخاوت که از خواص نفس ناطقه اند داخل در کمالات روحانیة به شمار آیند، و بدیهی است که هر چه انسان بیش تر حاوی کمالات روحانیه شد مقام شرافت او رفیع تر و مرتبه ی نفاست او منیع تر خواهد بود، خاصه اگر منظم شد بدو کمالات جسمانیه بشریه که گفت: آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری «و لیاقت مخلع شدن به خلعت کرامت شده

و آیه ی شریفه:

(و لقد کرمنا بنی آدم) (1)

او را شامل و لیاقت پیدا نمود که خطاب مستطاب«

(فتبارک الله احسن الخالقین) (3)

بر او سایه اندازد، چه مرد باشد و چه زن، چنان چه هر قدر که فاقد کمالات باشد به نظر اهل نظر ناقص باشد ولو هر که باشد.

و چون ما به صفحه ی تواریخ و سیر می نگریم آشکارا می بینیم که انسان کامل در این عالم بسیار کم و اندک بوده، چنان چه کریمه ی شریفه:

(و قلیل من عبادی الشکور) (4)

نیز مبین همین معنی است. خاصه در سلسله نسوان که با کثرت عدد آن ها مع ذلک کله، معدودی از آن ها به سر حد کمال رسیده و از جمله زنانی که وادی کمال را به سر حد کمال طی نموده؛ بلکه می توان گفت بعد از معصومین انسانیت ختم شد در وجود ذات خودش هی نتیجة النبوة المحمدیة، و الولایة، العلویة، و العصمة الفاطمیة، و المحاسن الحسنیة، و المصائب الحسینیة العصمة الصغری زینب الکبری- روحی و ارواح العالمین فداها- بوده [است] چنان چه هر کس به حالات و احوالات و کمالات او به دیده حق بین بنگرد تصدیق ما خواهد نمود چرا که لقد بلغت فی المجد غایة حدها:

فلو کان النساء بمثل هذی

لفضلت النساء علی الرجال

فما التأنیث عیب للشموس

و لا التذکیر فخر للهلال (5)

اما شرافت نسبی و فضیلت خانواده ی او بر اولین و آخرین قابل انکار نباشد، چرا که ثمره ی شجره ی مبارکه ی اصلها ثابت است و رشته اش متصل به قائل کلمه ی مبارکه:

»أنا سید ولد آدم، و لا فخر» (6)

[می باشد].

و از سلسله مبارکه ی غیر مقطوع:

»کل نسب منقطع یوم القیامة الا نسبی«

محسوب است که هر شریفی به واسطه آن ها شریف شده. کسی است که جدش اشرف انبیا و پدرش سید اوصیا، مادرش انسیه حورا، جده اش ملکه بطحا، دو برادرش گوشوار عرش خدا [هستند] قطع نظر از سایر ارحام و باقی اقوام او که سادات عشایر و زعماء طوائف عرب بوده «لها انسب الوضاح یشرق نورها«، پس شرافت خانواده او بر هر کس واضح و روشن است.

و اما باقی کمالات انسانیت؛ چون به دیده ی انصاف بنگریم آن مخدره را یکه تاز میدان انسانیت می بینیم چنان چه برحسب اجمال در تلو خصایص اشاره خواهیم نمود بفضل الله و قوته.


1) بنی اسراییل (17) آیه 70.

2) اعراف (7(، آیه 179.

3) مؤمنون (23) آیه 14.

4) سباء (34) آیه 13.

5) اگر بانوان همچو این زن بودند، هر آینه زنان بر مردان برتری داشتند. پس خورشید را ننگی از مؤنث بودن نامش- چون مؤنث مجازی است- و هلال را فخری بر مذکر بودن اسمش نیست.

6) ینابیع المودة، ج 2 ص 349؛ جواهر العقدین، ج 2، ص 200؛ مجمع الزوائد، ج 8، ص 216؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 290 حدیث 549؛ ذخائر العقبی، ص 6.