حضرت زینب سلاماللهعلیها هم از حیث صورت و هم از جهت سیرت شباهت زیادی به جدّه خود حضرت خدیجه سلاماللهعلیها داشته است.
تشبیه حضرت زینب سلاماللهعلیها به حضرت خدیجه اشاره به فضیلت و منقبت حضرت خدیجه کبری دارد، چون رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
«إِنَ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ النِّسَاءِ أَرْبَعاً مَرْیَمَ وَ آسِیَةَ وَ خَدِیجَةَ وَ فَاطِمَةَ؛ (1)
به درستی که خداوند از زنان عالم چهار زن را برگزید، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دخترم.»
در بزرگواری آن بانو همین بس که وی را مانند شمشیر امیرالمؤمنین علیهالسلام در خدمت اسلام و اعتلای کلمه مقدسه توحید دانستهاند و بسیاری از مورخین معتقدند:
«وَ کانت سَیِّدَتِنَا خدیجه مِنْ أَجْمَلِ نِسَاءِ قُرَیْشٍ وَ اعْقِلْهَا وَ کانت تُسَمِّی بملیکة الْعَرَبِ وَ تَعْرِفُ بِسَیِّدَةِ الْبَطْحَاءِ؛
حضرت خدیجه از زیباترین زنان قریش و عاقلترین آنها و مشهور به ملکه عرب و سیده بطحاء بوده است.»
حضرت خدیجه سلاماللهعلیها انیس و مونس پیغمبر بود و زینب سلاماللهعلیها یار و غمخوار برادرش حسین، حضرت خدیجه مایه تسلی خاطر دردهای نبوی و این بانو مایه تسکین دردهای حسینی بود، حضرت خدیجه برای استحکام دین مبین از تمام اموال خود گذشت، این مخدره نیز برای بقاء دین از تمام اموال خود حتی از اولاد خود صرف نظر نمود، حضرت خدیجه متکفل خدمات پیغمبر بود و زینب سلاماللهعلیها متحمل خدمات برادر، حضرت خدیجه در جمیع شدائد و گرفتاریهای همسرش شریک و سهیم بود و این بانو در جمیع مصائب و نوائب با برادرش شرکت ورزیده است.
حضرت خدیجه پس از این که شنید کفار بر حضرت رسول هجوم برده و آن بزرگوار را مجروح نمودند برای دادرسی پیغمبر، همراه امیرالمؤمنین راهی کوه حراء شد، این مظلومه هم برای دادرسی برادر چندین مرتبه به طرف قتلگاه آمد، و دستها بر سر گذاشته و از کثرت هم و غم گاهی فریاد میکرد: وا غربتاه،
و زمانی که متوجه حضور ابن سعد شد، فرمود:
«یَا عُمَرُ أَ یُقْتَلُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْه؛ (2)
أی پسر سعد، حسین را میکشند و تو نگاه میکنی.»
1) بحار الأنوار، ج16، ص 2؛ ریاض الأبرار، ج1، ص 12.
2) وقعة الطف، ص 250؛ بحار الأنوار، ج45، ص 55.