زمان مطالعه: < 1 دقیقه
ای همسفر زینب (2) زینب ز سفر آمد (2)
با خون جگر رفت و، با اشک بصر آمد (2)
ای همسفر زینب (2) زینب ز سفر آمد (2)
صحرای بلا از تو، سوغاتی شام از من
زخم سُم اسب از تو، سنگ لب بام از من (2)
ای همسفر زینب (2) زینب ز سفر آمد (2)
با رفتن تو رفته، هستی من از دستم (2)
تو در یم خون خفتی، من بار سفر بستم (2)
ای همسفر زینب (2) زینب ز سفر آمد (2)
آن شب که پی طفلت، پیمودم و گردیدم
هم طفل تو را جستم، هم فاطمه را دیدم (2)
ای همسفر زینب (2) زینب ز سفر آمد (2)