جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سجع (1)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

یکی از بارزترین شاخه های ادبی متن قرآن، نثر مسجع آن است که به ویژه در سوره هایی که حاوی آیات کوچکتری هستند، بیشتر نمود

می کند؛ البته برای تمایز میان قرآن با شعر و سایر نثر های ادبی، کلمات مقفی و مسجع قرآن را «فاصله» می نامند.(1)

سخن زینب علیهاالسلام نیز سخنی آمیخته با سجعی روان و دلپذیر، در عین حال محکم به دور از هرگونه ضعف و سستی است. اعتراف دشمنان به این ویژگی، خود شاهدی بر این مدعاست. هنگامی که ابن زیاد، از مجادله ی کلامی با زینب علیهاالسلام طرفی نبست و جز بر رسوایی خویش نیفزود، سرانجام برای خاتمه دادن بحث گفت: «هذه سجاعة و لعمری لقد کان أبوها سجاعا شاعرا؛ (2) این زن سجع گو است و به جانم سوگند که پدرش نیز شاعری سجع گو بود«.

شاید همین، یکی از دلایلی است که زینب علیهاالسلام را شبیه ترین خطیبان به پدرش علی علیه السلام دانسته اند. بشیربن خزیم اسدی، راوی خطبه ی کوفه می گوید:

ونظرت إلی زینب علیهاالسلام بنت علی علیه السلام یومئذ و لم أر والله خفرة قط أنطق منها کأنما تفرع عن لسان أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام؛ (3) آن روز زینب علیهاالسلام دختر علی علیه السلام را نگریستم؛ اما به خدا که تا آن روز زنی عفیف تر از او و به این سخنوری ندیده بودم. چنان سخن می گفت گویی از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام حرف می زند.

علی علیه السلام نیز سجعی زیبا داشت و اصلا این خاندان این سبک سخن را از قرآن گرفته و تنها به خود اختصاص داده بودند تا به آن شناخته شوند. لذا جرج جرداق در ترسیم این شیوه ی بیان می گوید:

به حق باید که گفتار علی علیه السلام نمونه و راهی برای بلاغت باشد. چنان که صدق گفتارش در آهنگ سخنش پیدا و از هرگونه تصنع به دور است و با اینکه کلماتی موزون و بریده و زیبا را به همراه دارد، از هرگونه بیان ساختگی به دور است و صادقانه از طبع سرشارش برمی خیزد. اکنون به این آهنگین کلام بنگریم که چگونه از طبع سالم امام برخاسته است: یعلم عجیج الوحوش فی الفلوات، و معاصی العباد فی الخلوات.(4)

و به این سخن زیبا و موزون که از طبع سرشار امام برخاسته است توجه کنیم: ثم زینها بزینة الکواکب، و ضیاء الثواقب؛ فأجری فیها سراجا مستطیرا، و قمرا منیرا، فی فلک دائر، و سقف سائر، و رقیم مائر.(5)

اکنون اگر این کلمات موزون را از جایش برداریم و آهنگش را به هم بزنیم، می بینیم که چگونه روشنی سخن خاموش می شود و زیباییش نابود می گردد و دقت و اصالت ذوق گم می شود.(6)

در تکمیل سخنان جرج جرداق در موضوع بحث، یعنی سجع زینبی، به دور از انصاف است که از کنار سجع زینب علیهاالسلام که نکته به نکته ی گفتار بالا در آن نیز صدق می کند، بی توجه بگذریم.

به زودی در بررسی خطبه ها خواهیم دید، چگونه کلمات از سینه ی زینب علیهاالسلام می جوشد و بر زبانش جاری می شود. سخن گفتنش مانند نسیم معطری است که از گلی به مشام می رسد؛ گلی که در عطر خود تصنعی ندارد.

برای عینی تر شدن بحث، به این گفتار زینب علیهاالسلام در خطبه اش مقابل یزید دقت کنید. پس از آنکه زینب علیهاالسلام، یزید را به سبب غرور و فخر فروشی اش مورد شماتت قرار داد، لحن سخن را عوض کرد و به تشریح وضعیت خاندان رسول الله پرداخت:

أمن العدل یا ابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و أماءک، و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قدهتکت ستورهن، و أبدیت وجوههن؛ تحدو بهن الأعداء من بلد الی بلد، و یستشرفهن أهل المناهل والمناقل، و یتصفح وجوههن القریب والبعید، والدنی والشریف؛ لیس معهن من رجالهن ولی، ولا من حماتهن حمی…؛ (7) ای فرزند آزادشدگان! آیا این قانون عدل و انصاف است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی، ولی دختران رسول خدا صلی الله علیه وآله را به صورت اسیران بدین سوی و آن سوی کشانی؟ پرده ی حجاب ایشان را بدری و سر و رویشان را بگشایی و دشمنان ایشان را از شهری به

شهری ببرند و افراد بیگانه و فرومایه چهره ی آنها را بنگرند؟ نه مردی برای سرپرستی آنها به جای گذاشته ای و نه حمایت کننده ای دارند.

فراز و فرود این کلمات برای بیان احساسات زینب علیهاالسلام، آنچنان از ظاهر سجع ها و ترکیب حروف و کلمات مشهود است که حتی فردی بدون فهمیدن معانی کلمات می تواند به حس آنها پی ببرد و این نشان از عمق درونی بودن این کلمات در روح جان زینب علیهاالسلام است.

در ابتدای بند، حر وف «ک«، «ط«، «ق» و «خ» خبر از لحنی تند می دهند. این لحن تند با سجع های بسیار کوتاه و پرانرژی تشدید می شود؛ اما برای رسیدن به اوصاف کاروان اسیران، که مستلزم لحنی دلسوزانه و شفقت برانگیزنده است، ناگهان همه چیز عوض می شود. سجع ها کمی بلندتر می شوند و حروف «ه» و «ن» در انتهای کلمات مسجع، و لطافت کلام می افزایند. آهنگ کلام آرام می شود؛ مثل آب رودخانه ای که به آرامی از کنار دشت خزان دیده ای در حال عبور است. همین آب، دوباره به بلندای آبشاری می رسد که خروش آب را به غریو مبدل می کند. گوی زینب علیهاالسلام پس از بیان شرح حال ذریه ی رسول خدا صلی الله علیه وآله ناگاه احساس می کند، لحن کلامش مخاطب را به ترحم و دلسوزی سوق داده است. لحن کلام سریعا تغییر می کند. دوباره سجع های بسیار کوتاه و سریع، حروف سنگین و پرحجم و آهنگ هشدار دهنده. این فراز بعداز هشت سجع اثرگذار، دوباره به فرود گذشته باز می گردد و دوباره سجع های بلند، حروف نرم و لطیف و…

آیا ممکن است خطیبی با هزاران هنر، بتواندازروی تصنع چنین خطبه ای ایراد کند؟ آیا زینب علیهاالسلام این خطبه را بداهتا ایراد نکرد؟ چه قدرتی این چنین به کلام زینب علیهاالسلام قدرت و قوت می بخشد؟

در بیان بی پیرایگی و از دل برآمدن سخن زینب علیهاالسلام، بیایید پرخاش زینب علیهاالسلام را به آن مرد رومی که دختر امام حسین علیه السلام را به کنیزی خواسته بود بخوانیم. زینب علیهاالسلام از دیدن این منظره، چنان برمی آشوبد و بر رخش سخن به میدان می تازد تا نشان دهد چگونه اثر کلامی می تواند از هزاران شمشیر و سپاه فزون تر باشد. زینب علیهاالسلام چنین فریاد برمی آورد:

یا ملعون! أخرس لله لسانک، و فض فاک، و قطع یدیک و رجلیک، وأعمی عینیک، و جعل النار مثویک، وأیتم عیالک، و أذل حریمک! یا ویلک ما أعمی قلبک! ألا تعلم أن بنات الأنبیاء لایحللن لأحد؟ إن یملکهن ولا یکن عبید الأدعیاء قط؛ (8) ای ملعون! خدای زبانت را لال کند و دهانت را خرد، ودستان و پاهایت را قطع، و چشمانت را کور کند و جایگاهت را آتش قرار دهد و فرزندانت را یتیم و خانواده ات را ذلیل کناد. وای بر تو! چه کوردلی تو! آیا نمی دانی که دختران پیامبران به ملکیت کسی در نمی آیند و هرگز کنیز دشمنان خدا نمی شوند؟

سجع های کوتاه و پی در پی و جملات کوبنده و ضربآهنگ مهاجم این کلمات، در بیان زنی خشمگین و برآشفته قدرت مقابله را از هرکس که

باشد، سلب می کند. آیا آن مرد رومی در آن لحظات می توانست آرزویی جز مرگ داشته باشد؟! این است تأثیر سجع های زیبا و بجا در کلام یک خطیب توانا که این سجع ها را نه برای هنرنمایی، بلکه به تبع ذوقی سلیم و احساساتی پاک و بی آلایش به کار می گیرد.

با این مقدمه به بررسی انواع سجع و مصادیق آن در قرآن و خطبه های زینب علیهاالسلام می پردازیم:


1) سیوطی، الاتقان، ج2، ص260. برخی این نامگذاری را از باب احترام و ادب دانسته اند برای نمونه ن.ک: الشیرازی، البلیغ فی المعانی والبیان والبدیع، ص296.

2) شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص116؛ سید بن طاووس، اللهوف، ص 161.

3) مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص108؛ طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 116؛ سیدبن طاووس، اللهوف، ص 296.

4) نهج البلاغه، خ 198.

5) نهج البلاغه، 1.

6) جرداق، شگفتی های نهج البلاغه، ترجمه فخرالدین حجازی، ص 172.

7) سیدبن طاووس، اللهوف، ص 181.

8) نقدی، حضرت زینب کبری علیهاالسلام، ص196.