جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زمینه های وقوع حادثه ی کربلا

زمان مطالعه: 4 دقیقه

1- غصب خلافت و گرفتن فدک بناحق که اساس شکستن حرمت نبوت و ولایت بود و جرأت دادن مردم به بی اعتنائی به مقام آنان و نادیده گرفتن سفارشهای پیامبر در حق آنان. 2- روی کار آمدن افرادی که تنها هدفشان بسط کومت عربی و سلطه ی نژاد عرب و به دست آوردن غنائم بود، و این هدف را در زیر پوشش خلافت از پیامبر و دین اسلام به پیش می بردند و کاری به ریشه ی محکم معنوی دین که اصل و اساس رستگاری دارین، و موجب اتحاد کلی فرق که تعالی مداوم را به دنبال داشت نداشتند. لذا مسیر امت را از خاندان نبوت که اصل اسلام و مرکز علم و وحی بودند منحرف ساختند و در این امر نهایت کوشش و جهد خود را به کار بستند و برای منزوی کردن خاندان نبوت، دشمنان دیرینه ی آنان را تقویت کرده آنها را به مهام امور گماشتند،

3- خلیفه ی دوم یزید پسر ابوسفیان را به حکومت دمشق گماشت و پس از مرگ او پسر دیگر ابوسفیان معاویه را منصوب ساخت و هنگامی که عمر از دمشق دیدن کرد معاویه را به کسرای عرب توصیف کرد، سیوطی نوشته است «و کان ینظر الی معاویه فیقول هذا کسری العرب«. 4- خلافت عثمان آشکارا زمینه ساز بود

بنی امیه را که مطرود پیامبر و دشمن اسلام بودند ولی به ظاهر اسلام آورده بودند مقرب دستگاه خلافت و سرآمد مسلمانان ساخت و کارهای مهم و کلیدی را به دست آنها سپرد و بنی امیه را به گردن مسلمین سوار کرد. 5- معاویه که خود از مکر و حیله و نکری شیطان را درس می داد، مکار و زیرک دیگری را به نام عمرو عاص به خود جلب کرد، بعد از آن زیاد بن ابیه را بر خلاف حکم اسلامی برادر خود دانست، و با جلب این دو شیطان سه نیروی شیطانی فراهم آمد، و پایه های خلافت شام را روز به روز محکم و محکمتر ساختف معاویه خزینه ی خود را از اموال پر نمود و بدون حساب و کتاب در راه هوی و هوس شیطانی و در راه ضد خاندان نبوت مصروف داشت معاویه بر اساسی که در خلافت خلفای سه گانه فراهم آمده بود که خاندان نبوت مزوی باشند و صد درصد موافق میل او بود، و موروثی ساختن سلطنت را در خاندان خود موقوف بر آن می دید، لذا دریافته بود که سد بزرگ علی علیه السلام است زیرا او وصی به حق پیامبر و اعلم عالمان دین است که مانع هوی و هوس و خودسری او می گردد، باید او منکوب و ملکوک شود تا منفور مردم گردد، از این رو بود که در تمام دوران خلافت آن ناپاک و مدتها بعد از او علی علیه السلام هدف بود و بر سر منبرها سب و لعن می شد تا مبغوض و مطرود گردد و محبان و شیعیان او محکوم به زوال باشند. 6- معاویه با نیرنگ عمروعاص از چنگ علی و جنگ صفین رهائی یافت و پس از چندی از خبر قتل علی مسرور شد و دنیا را به کام خود دید. 7- غلبه ی معاویه و صلح با امام حسن و حکومت بلامنازع او بر کل ممالک اسلامی، آرزوهای شیطانی او را یکی پس از دیگری براورد و بر خلاف مواد صلحنامه و مبانی اسلامی یزید را خلیفه و جانشین خود ساخت. 8- در میان مسلمانان آن روزگار (زمان معاویه و یزید) چند تن صحابی و جمعی تابعی باقی مانده بودند که از میان آنها اندکی طرفدار حق و دوستار اهل بیت رسالت بودند و سفارشهای پیامبر را درباره ی علی و فاطمه و حسنین مخفیانه

به دوستان و آشنایان می گفتند و آنها را آگاه می ساختند. این عده ی دل آگاه در مقابل جمعیت جوان بی اطلاع آن روز اندک بودند و از ترس معاویه و عمال بنی امیه نمی توانستند علنی و آزادانه تبلیغ کنند اکثر مردم آن روزگار تابع سلطه ی بنی امیه و تربیت یافتگان آن دستگاه بودند که از اسلام واقعی فاصله ها داشتند و بیچون و چرا دستورهای ظالمانه و گفتار باطل حکام اموی را به کار می بستند و از اموال و بخششهای حرام دستگاه شکمهای خود را پر می کردند. 9- یزید پس از پدرش معاویه به ناحق خلیفه شد، و به طوری که سیره نویسان نوشته اند او بی پرده و بی باک به مناهی و ملاهی اشتغال می ورزیده است، ظاهر سازیهای پدرش را بیکسو زد و آنچه از فسق و فجور می خواست آشکارا به جا می آورد، او دنباله ی کارهای ظالمانه ی پدر را گرفت و در سرکوبی مخالفان شدت بیشتر معمول داشت خونخواران و شکنجه گران بیباک را بر سر مسلمانان مسلط می کرد. و بدین منظور عبید پسر زیاد بن ابیه، حرامزاده پسر حرامزاده را حاکم کوفه ساخت. حضرت ابیعبدالله الحسین (ع) به هیچ وجه فاسق فاجری چون یزید را لایق خلافت نمی دانست و حاضر به بیعت با او نگردید، مردم کوفه آن حضرت را به آمدن به کوفه دعوت کردند تا از زیر سلطه ی بنی امیه بیرون روند، یزید هم عبید زیاد را فرمان داد تا به همدستی منافقان کوفه حادثه ی جانگداز کربلا را به وقوع پیوست و آن ملعون برای خوشخدمتی بیشتر از آنچه یزید می خواست فاجعه آفرید.

این بود اشاره ی مختصری به زمینه سازان واقعه ی عاشورا. نتیجة آنکه آن جاه طلبان ناصالح نگذاشتند اسلام ناب محمدی به وسیله ی صالحان علی و خاندانش در میان مردم رواج یابد و اکثر مردم آن روزگار و روزگاران بعد، همچنان از ظالمان که حاکمان عصر بودند پیروی و طرفداری کردند و خاندان نبوت را منزوی ساختند و تا به امروز هم علی و فاطمه و فرزندانشان مظلوم و از حق خود محرومند. اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد

و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک، السلاک علیک یا اباعبدالله السلام علیک یابن رسول الله السلاک علیک یابن فاطمة سیدة نساء العالمین، یا ابا عبدالله لقد عظمت الرزیة وجلت و عظمت المصیبة بک علینا و علی جمیع اهل الاسلام، فلعن الله امة اسست اساس الظلم والجور علیکم اهل البیت و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها، لعن الله آل زیاد و آل مروان و لعن الله بنی امیة قاطبة، اللهم العن اباسفیان و معاویة و یزید بن معاویة علیهم منک اللعنة ابد الابدین، اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.

ولنعم ما قال

داستان پسر هند مگر نشنیدی

که از او و سه کس او به پیمبر چه رسید

پدر او در دندان پیمبر بشکست

مادر او جگر عم پیمبر بمکید

خود بناحق حق داماد پیمبر بگرفت

پسر او سر فرزند پیمبر ببرید

گر بر این قوم تو لعنت نکنی شرمت باد

لعن الله یزیدا و علی آل یزید