زمان مطالعه: < 1 دقیقه
اى سر به من نگاهى من خواهر تو هستم
کاین آن به کنج محمل در ماتمت نشستم
تا صوت دلربایت از روى نى شنیدم
دیباچه سخن را از حرمت تو بستم
تا جلوه خدا را دیدم ز روى ماهت
پیوند دیده و دل از غیر حق گسستم
اى نازنین برادر قرآن بخوان برایم
چون عاشق صداى داودى تو هستم
دیشب به یاد رویت تا صبح ناله کردم
زیرا که بود کوتاه از دامن تو دستم
گویا که بودهاى تو دیشب به نزد مادر
کاینسان ز بوى عطر آن دلشکسته مستم
ژولیده بار دیگر بر گو که گفت زینب
اى سر به من نگاهى من خواهر تو هستم
ژولیده نیشابورى
***