زمان مطالعه: < 1 دقیقه
اگر صبح قیامت را شبی هست امشب است آن شب
طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب
فلک از دور ناهنجار خود لختی عنان درکش
شکایتهای گوناگون مرا از کوکب است امشب
برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن
که زینب بیتو چون در ذکر یا رب یا رب است امشب
جهان پر انقلاب و من غریب این دشت پر وحشت
تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب
صبا از من به زهرا گو بیا شام غریبان بین
که گریان دیده دشمن به حال زینب است امشب
محمدتقی نیّر تبریزی
***