گزارشگر این خطبه درخشان در پایان گزارش خود می افزاید:
با پایان یافتن سخنان آن بانوی بزرگ تاریخ، مردم را سخت حیران و سرگشته دیدم، که از بهت و سردرگمی دست های خود را به دهان خود نهاده بودند، تا از صدای گریهها کاسته شود و ادمه سخن زینب سلاماللهعلیها را بشنوند و برخی نیز گویی از فرط ناراحتی از جنایت، دست خود را میگزیدند!
در کنار خود پیرمردی را دیدم که سخت می گریست و در حالی که محاسن او اشکآلود بود میگفت:
«بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی کُهُولُکُمْ خَیْرُ الْکُهُولِ وَ شَبَابُکُمْ خَیْرُ الشَّبَابِ وَ نِسَاؤُکُمْ خَیْرُ النِّسَاءِ وَ نَسْلُکُمْ خَیْرُ النَّسْلِ لَا یُخْزَى وَ لَا یُبْزَى؛ (1)
پدر و مادرم فدای شما باد! شما که سالخوردگانتان بهترین سالخوردگان، جوانانتان بهترین جوانان و زنانتان برترین زنان و نسل و تبارتان نیکوترین نسل هاست، که در گذر زمان، نه کاستی و خواری به بار می آورند و نه شکست و عیب و عاری را.» (2)
1) مثیر الأحزان، حلی، ص 86.
2) متن عربی خطبه: لهوف، ابن طاووس، ترجمه فهرى، النص، ص 146؛ تحلیل خطبه: زینب الکبری سلاماللهعلیها من المهد الی اللحد، سیدمحمدکاظم قزوینی، ترجمه علی کرمی فریدنی، ص301-342.