زمان مطالعه: < 1 دقیقه
فردای آن روز امام حسین علیهالسلام از خانه خود بیرون آمد در کوچه با مروان روبهرو شد، مروان گفت: «یا اباعبدالله علیهالسلام تو را نصیحتی میکنم و در آن جز خیر، غرضی ندارم. امام حسین علیهالسلام فرمود:
«نصیحت تو چیست؟ بگو تا بشنوم.»
مروان گفت:
«صلاح تو در این است که با یزید بیعت کنی که خیر دین و دنیای تو در آن است.»
حسین بن علی علیهالسلام فرمود:
«انا لله و انا الیه راجعون هر گاه کسی چون یزید عهدهدار کار این امت شود، باید فاتحه اسلام را خواند.» سپس امام علیهالسلام رو به مروان کرد و گفت:
«وای برتو، آیا مرا به بیعت یزید میخوانی؟ حال آنکه او مردی فاسق، شرابخوار، عیاش، قمارباز و یک جوان بیبندوبار است، سخنی سخت نسنجیده و زشت گفتی.» (1)
1) منتهی الامال، ج 1، ص 557.