جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دلداری دادن به امام سجاد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

هنگام حرکت به کوفه به درخواست اهل بیت، آنان را از کنار بدن مطهر شهیدان عبور دادند. شاید این نخستین بار بود که امام سجاد (علیه السلام) با بدن های بی سر و آغشته به خون شهیدان روبه رو می گردید. مشاهده ی اینکه چگونه بدن جگر گوشه و نور چشم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و یارانش، برهنه و عریان بر روی زمین افتاده اند، ولی عمر سعد بدن کشته های سپاه خود را به خاک سپرده است، بر امام سجاد (علیه السلام) بسیار دشوار و سخت بود؛ به طوری که نزدیک بود از شدت اندوه و ناراحتی مرغ روح از بدنش به پرواز درآید. زینب کبری (سلام الله علیها) که در همه ی حالات، امام سجاد (علیه السلام) را زیر نظر داشت. با مشاهده ی این حال برای آرامش و دلداری او حدیثی را از ام ایمن بازگو کرد. این حدیث نوید بخش آن بود که قبور شهیدان، کعبه ی آمال عاشقان و دوستداران امام حسین (علیه السلام) خواهد شد. امام سجاد (علیه السلام) خود این ماجرا را این گونه بازگو می کند:

»هنگامی که ما را از کربلا به سمت کوفه حرکت می دادند، من به بدن های مقدس شهیدان می نگریستم و در این اندیشه بودم، که چگونه آن ها به خاک سپرده نشده اند؟ این فکر در نظرم بسیار بزرگ و سنگین آمد و مرا به شدت به اضطراب و ناراحتی واداشت، به طوری که نزدیک بود روح از بدنم خارج شود. عمه ام، زینب، که مرا در آن حال دید، گفت: «ای یادگار جد، پدر و برادرانم! تو را چه شده است که می بینم با مرگ دست و پنجه نرم می کنی؟» در پاسخ گفتم: چگونه جزع و زاری نکنم، در حالی که می بینم سرورم، برادرانم، عموهایم، عموزاده هایم و خویشانم آغشته در خون خود، برهنه و عریان، برزمین افتاده اند؟! نه کسی آنان را کفن می کند و نه به خاک سپرده شده اند. کسی به آنان نزدیک نمی شود و در آنجا رحل اقامت نمی افکند. گویا آنان خاندانی از دیلم و خزر هستند؟!«

زینب گفت:

»آنچه می بینی، تو را به جزع و زاری واندارد! به خدا سوگند! این عهدی است از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به جد و پدر و عمویت. خداوند از گروهی از این امت- که فرعون های زمین آنان را نمی شناسند ولی در میان اهل آسمان ها معروف و شناخته شده هستند- پیمان گرفته است که این عضوهای از هم جدا و این بدن های آغشته به خون را جمع کنند و به خاک بسپارند. آنان در این سرزمین نشانه ای برای قبر پدرت نصب می کنند که گذشت روزگار، اثرش را محو ونابود نخواهد کرد. سرکردگان کفر و پیروان گمراهی در محو و نابودی آن می کوشند؛ ولی تلاش آنان چیزی جز افزودن بر آثار آن و بلند کردن آوازه ی آن نتیجه ای نمی بخشد.«(1)


1) علامه مجلسی، همان، ج 45، ص 180-179.