جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در مدیح إمام علی النقی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

هم خاور گوید:

نخست طوطی نطقی که شد ستایش خوان

شد از مدیح شهنشاه دین شکردستان

شهی که قصر جلالش از آن رفیع ترست

که عرش را بتوان گفت گر سر ایوان

إمام و هادی راه هدی، علی نقی

که از هدایت او پاک شد ره إیمان

به وقت بارش بر کفش کجا کافیست

تمام ریزش بحر و تمام بخشش کان

قلم به دستت همچون عصای موسائی

به چشم خامه و بر جان دشمنان ثعبان

یقین به کنگره ی قصر جاه او نرسد

که تا أبد پرد ار(1) شاهباز وهم و گمان

نسیم گلشن خلقت به گلستان چو گذشت

شکست رونق بازار سنبل و ریحان

اگر چه جرم من از حد برون و افزونست

ز برگهای درختان و قطره ی باران

از این گناه ندارم ملال از آنکه ز تو

بود امید شفاعت مرا دو صد چندان

همیشه تا که عرض قائمست بر جوهر

همیشه تا ز هیولی و صورتست نشان

وجود خصم تو بیصورت از عوارض دهر

مصون وجود محبت ز عارضات زمان


1) در أصل: از.