در مدیح إمام زین العابدین

هم او گوید:

سیدالساجدین که داد ضیا

مهر را تا ز ساجدین باشد

فخر عباد آنکه از معبود

لقبش زین عابدین باشد

آدم و آل نوح و کشتی نوح

من رکبها نجی در این باشد

شاهد عدل بر إمامت او

حجرالأسود أمین باشد (1)

در سخاوت کسی به عهدش نیست

نه به إنعام او رهین باشد

ای که خاک قدوم أحبابت

سرمه ی چشم حور عین باشد

ساختت صورت آفرین بیمثل

که بر این صورت آفرین باشد

هر که سر در ره تو بنهاده

پای بر فرق عالمین باشد

مدح تو انتها ندارد اگر

چون منت صد ز مادحین باشد

1) احتمالا إشارت شاعر به قضیه ی تجدید عمارت کعبه است و نقش مهم إمام سجاد- علیه السلام- در آن. نگر: جهاد الإمام السجاد- علیه السلام-، ص 115 و 116. شاید هم إشاره به راه گشودن مردمان باشد در برابر إمام سجاد- علیه السلام-، به سوی حجرالأسود. نگر: همان، صص 214- 216.