زمان مطالعه: < 1 دقیقه
کربلایت بار دیگر منزل زینب شده
در عزای اربعینات جان او بر لب شده
او که شمع محفل شمس و قمر، وان غنچه بود
بعد از این پروانه هجده گل و کوکب شده
زینبی کز نور او دنیای دل جان میگرفت
بین چگونه عالم قلبش ز هجرت شب شده
جان مادر از رقیه نزد او حرفی نزن
زین سبب از شام تا کرب و بلا در تب شده
سرفراز آمد به دیدار حسین بن علی
با زبان حیدری زینت برای اَب شده
من نمیگویم بر او بعد علمدارت چه شد
هیبت زهرا نشان، گویای این مطلب شده
روی چشمان عمود خیمهها پا مینهاد
از جفای تیر دشمن حال بیمرکب شده
جملگی اهل سما گریان به حال زینب و
نغمه «طایر» دمادم ناله و یارب شده
طایر
***