جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دختر دریاى نجات

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

چاک شده سینه گل از غمت

اى همه شب ناله گل همدمت

سینه به سینه غم تو راز شد

شاهد شب‌هاى پر آواز شد

گوهر دریاى عفافى شما

در حیایى و عزیز خدا

آن که دلش با تو هم آوا شده

موج‌شکن در دل دریا شده

با تو حدیث غم یاران شنید

نغمه پر درد بهاران شنید

وارث اشک و غم و آه على!

دفتر صبرى و نگاه على

با تو شده کاخ ستم واژگون

گشته به دریاى عدم رهنمون

در حیا را چو تو خود مظهرى

آینه‌دار ره هر باورى

با تو زمین فخر فروشد به صبر

دست بشوید ز تمناى ابر

غیرت آن دست بریده تویى

ناله آن زخم چکیده تویى

گرچه برادر به فراتش رسید

آب بدید و لب خود را ندید

تشنه اگر وارد پیکار شد

سیر به دست شه کرار شد

کرب و بلا بود و عطش در خروش

ناله گل بود و غرورى خموش

طفل عطش سینه خون را مکید

کرب و بلا در شطى از خون دمید

مهرى حسینى

***