جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خطبه حضرت زینب در کوفه

زمان مطالعه: 3 دقیقه

در میان این همه هیاهو و خیره گی انظار و پریشانی افکار، سفیر کربلا از میان محمل بی روپوش برخاست و با یک نهیب ملکوتی، هیاهوی جمعیت انبوهی را که سراسیمه به این سو و آن سو می دویدند ساکت نمود و با نطقی علی آسا خطبه آتشین خود را چنین آغاز کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله و الصلوه علی أبی محمد و آله الطیبین الأخیار.

حمد و سپاس خدای را و درود بر پدرم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان پاک و برگزیده ی او.

معمولا ائمه اطهار (علیهم السلام) در آغاز خطبه از حضرت محمد صلی الله علیه و آله به عنوان رسول یا نبی خدا یاد می کردند و بر او درود می فرستادند، ولی حضرت زینب (علیهاالسلام) فرمود: الصلوه علی ابی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم(. یعنی درود بر پدرم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم(. بدین طریق زینب خواست اصل و نسب خویش را به مردم معرفی کند و از شک و گمان آنها را به در آورد، تا بدانند این اسرایی که به تماشای آنان آمدند ذریه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و زنی که با آنان سخن می گوید جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

زینب توانست با این بیان هر نوع شک و تردید را در مورد اسرا از اذهان مردم بیرون کندو بر همگان ثابت نماید که این اسیران نه ترک هستند و نه از شهر روم بلکه اهل بیت آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند.

زینب کبری (علیهاالسلام) با بیان این جمله در آغاز سخن قصد داشت تأثر مردم را برانگیزاند و گوش دل آنها را برای شنیدن مطالب بعدی باز کند و یکباره چشم ها را حیرت زده و دلهای غفلت بار آنان را متوجه خود سازد. این نوعی شوک سیاسی است که از سیاستمداران کهنه کار دنیا نیز ساخته نیست، لکن سفیر کربلا با عجازآفرینی خاصی توانست حصار دنیای خیالی مردم را که عمری بر آن باور زندگی بودند، به یکباره فرو ریزد و نوع برداشت و تصور مردم را در مورد اسرا یکصد و هشتاد درجه تغییر دهد.

از طرف دیگر در حالی که دستگاه اموی، اهل بیت عصمت و طهارت را خارجی به مردم معرفی کرده بود و زینب (علیهاالسلام) خواست با بیان الصلوه علی أبی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از دروغهای شاخدار آنان را آشکار سازد و به مردم بفهماند که یزید و عمالش به آنها دروغ گفته اند و از این رهگذر، فکر آنان را به این تناقض آشکار جلب کند که چگونه کسی که خود را جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) می داند، خون فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را ناجوانمردانه بر زمین می ریزد و زنان و کودکان آنها را به اسارت می گیرد؟

این اولین افشاگری زینب (علیهاالسلام) بود که اعتماد مردم را نسبت به رژیم حاکم سست کرده و دهها سؤال در مورد یزید و عمالش در اذهان مردم برانگیخت.

یا اهل الکوفه! یا اهل الختل و الغدر! اتبکون؟ فلا رقأت الدمعه و

لاهدأت الرنه، انما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوه أنکاثا، تتخذون أیمانکم دخلا بینکم. الا و هل فیکم الا الصلف و النطف و الصدر الشنف و ملق الاماء و غمز الأعدا! و هل انتم الا کمرعی علی دمنه او کفضه علی ملحوده، الا ساء ما قدمت لکم انفسکم، ان سخط الله علیکم، و فی العذاب انت خالدون.«

ای اهل کوفه، ای مردمی که اهل خدعه و نیرنگ و حیله هستید، آیا بر مصیبت ما گریه می کنید؟ ای کاش آب دیدگان شما خشک نشود و گریه ی شما پایان نپذیرد، مثل شما مثل داستان آن زنی است که ریسمان خود را به طور محکم می بافت، اما بعد آن را می گشود و شما هم پس از اینکه رشته ایمان خود را محکم و استوار نمودید آن را پاره کردید و با مکر و حیله زحمات خود را به هدر دادید و به اخلاق و صفات اولیه خود برگشتید. در شما نیست جز چاپلوسی و شر و فساد و نخوت و بغض و تملق در برابر کنیززادگان و با دشمنان دین غمازی کردن. شما مانند گیاهی هستید که در مزبله ای روییده که نه قابل خوردن است و نه موجب نفع. و یا مانند نقره ای می مانید که در دل زمین دفن شده است و با دست خود برای خود عاقبت و سرنوشت بدی مهیا نمودید، شما مستوجب غضب شدید خداوند متعال هستید و گرفتار عذاب دوزخ خواهید شد.