– به خداوند سوگند با رفتاری که زینب سلاماللهعلیها انجام داد، دوست و دشمن، گریه و ناله سر دادند تا این گریهها و نالهها موجب انقلاب درونی و تحول افراد گردد و قطرات اشک، سیلی به وجود آوَرَد و جباران سرمست و مقام پوشالی و حکومت خودکامه یزید را از هم فرو پاشد، چنانکه طولی نکشید که چنین شد.
– به خدا سوگند زینب دختر على علیهالسلام را فراموش نمىکنم که در کنار بدنهاى پاره پاره، ناله و گریه مىکرد و با صداى جانسوز و قلب غمبار مىگفت:
«یاا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلائکةُ السَّمَاءِ هَذَا حُسَیْن مُرَمَّل بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا…؛
اى محمد! درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این حسین تو است که در خون غوطهور است، اعضایش قطع شده و دختران تو به عنوان اسیر، عبور داده مىشوند…»
– اهل بیت، عمر سعد را سوگند دادند آنها را از کنار قتلگاه عبور دهند، تا با شهدا تجدید عهد نمایند.
راوى مىگوید: زینب سلاماللهعلیها به گونهاى روضه خواند و گریه کرد که:
«فَأَبْکَتْ وَ اللَّهِ کُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِیقٍ؛
سوگند به خدا هر دوست و دشمن از گریه و گفتار زینب سلاماللهعلیها گریه کرد.» (1)
1) لهوف، ترجمه فهرى، ص 133.