امام حسین علیه السلام پیوسته می جنگید تا آن که در کشاکش جنگ لشکر میان امام علیه السلام و خیمه ها فاصل انداختند، (غیرت حسین علیه السلام به جوش آمده و) فریاد برآورد: «وای بر شما ای پیروان و شیعیان خاندان ابی سفیان، اگر دین ندارید و از روز قیامت نیز نمی ترسید، حداقل در این دنیا آزادمرد باشید و اگر آنگونه که گمان دارید عرب هستید، پس به اصل و نژاد خویش بازگردید«.
شمر ملعون گفت: چه می گویی ای پسر فاطمه؟
امام علیه السلام فرمود: «می گویم که من با شما مشغول نبردم و شما با من، و زنان در این باره گناهی ندارند، پس تا هنگامی که من زنده ام مگذارید که این سرکشان و جاهلان و ستمگران متعرض حرم من بشوند«. شمر ملعون گفت: ای پسر فاطمه حرفت را پذیرفتیم. سپس همگی آماده ی جنگ با حضرت شدند. (1)
طبری می گوید: شمر، ده تن از پیادگان اهل کوفه را برداشت و به سوی خیمه ی زنان حسین علیه السلام روان شد و میان آن حضرت و حرمش حایل شد که امام حسین علیه السلام فرمود: وای بر شما! اگر دین ندارید و از معاد نمی ترسید در دنیای خود آزاده باشید…. (2)
1) لهوف سید بن طاووس، ص 163؛ در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 447.
2) در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 453.