حضرت زینب سلاماللهعلیها در جوار امام علی علیهالسلام بهرههای معنوی فکری بسیار یافت و آن چه را از مادر و جدّش فرا گرفته بود فراتر و گستردهتر از پدرش علی علیهالسلام آموخت و چه بسیار روزهایی که زینب در کنار پدر و در مکتب ولایت او درس آموخت و در باب مدینه العلم، رشد و پرورش یافت و زیر تاج ولایت علی مرتضی مزین به صفات علم، حلم، کمال، محاسن و فضائل انسانیت و مناعت طبع و شجاعتی بی نظیر گردید.
رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و اندکی بعد از آن شهادت مادر گرامیش سبب شد که پیوند انس او با پدر بیشتر شود. ضمن مراقبت از پدر و رسیدگی به کارهای شخصی او، از پدرش درس زندگی، اخلاق، دیانت و توحید، مبارزه و تحمل آموخت و این انس و ارتباط تا زمان شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام یعنی سال چهلم هجری ادامه یافت.
تاریخ زندگی این پدر و دختر مفصل است و پُردامنه و پارهای از اسناد نشان میدهد که گاهی رمز و رازی بین آن پدر و این دختر رد و بدل میشد، که میتوان برای نمونه به موردی اشاره کرد:
روزی علی علیهالسلام زینب خردسال را در آغوش گرفته بود و نوازش میکرد، زینب خردسال از پدر پرسید: پدرجان! آیا ما را دوست داری؟
امام فرمود: آری عزیزم، فرزندان ما پارههای جگر ما هستند.
زینب سلاماللهعلیها عرض کرد: «پدرجان دو محبت در قلب مؤمن جمع نمی شود: حب خدا و حب فرزندان. محبت مخصوص خداوند و شفقت برای فرزند است!»
این جمله زینب خردسال، علی علیهالسلام را که یکهتاز وادی عقل و عرفان بود به تعجب واداشت که این سخن میتواند نشان فهم بالای این کودک باشد. (1)
و یا اینکه در روایات آمده است:
روزی زینب سلاماللهعلیها در دوران کودکی، در دامن پدر ارجمندش حضرت علی علیهالسلام نشسته بود، علی علیهالسلام نیز با او بازی میکرد، در این هنگام امام علی به زینب علیهماالسلام رو کرد و فرمود:
دخترم! بگو: یک. زینب سلاماللهعلیها گفت: یک،
علی علیهالسلام فرمود:
بگو دو، زینب سلاماللهعلیها سکوت کرد،
علی علیهالسلام فرمود: دخترم چرا ساکت هستی؟ بگو دو.
زینب سلاماللهعلیها با شیرینزبانی ویژه ای عرض کرد: پدرجان! زبانی که به گفتن یک عادت نموده، چگونه کلمه دو بگوید؟ (2)
منظور زینب سلاماللهعلیها یکتایی خدا بود که تمام ذرّات وجودش به توحید الهی گواهی میداد. حضرت علی علیهالسلام از پاسخ عمیق دخترش بسیار خوشحال شد، او را غرق بوسه ساخت.
این روایات نشان دهنده علم و کمال زینب سلاماللهعلیها در دوران کودکی است و این که آن حضرت در خردسالی نیز شرح صدر داشته و در مکتب رسالت و امامت از منبع علوم و دانش نبوی سیراب گشته است.
1) مستدرک الوسائل، ج15، ص 215. (…الْتَفَتَ إِلَى زَیْنَبَ وَ کَانَتْ عَلَى یَسَارِهِ وَ الْعَبَّاسُ عَنْ یَمِینِهِ فَقَالَتْ یَا أَبَتَاهْ أَ تُحِبُّنَا قَالَ نَعَمْ یَا بُنَیَّ أَوْلَادُنَا أَکْبَادُنَا فَقَالَتْ یَا أَبَتَاهْ حُبَّانِ لَا یَجْتَمِعَانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ اللَّهِ وَ حُبُّ الْأَوْلَادِ وَ إِنْ کَانَ لَا بُدَّ لَنَا فَالشَّفَقَةُ لَنَا وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خَالِصا…).
2) ریاحین الشریعه، ذبیحالله محلاتی، ج3، ص54.