زینب سلاماللهعلیها حدود شش سال با مادر زندگی کرد و در طفولیتش همراز و هم پرواز مادر گشت، آنچنان که شخصیت او با شخصیت مادر قوام یافت، فاطمه سلاماللهعلیها ثانی که صدیقه صغرایش خواندند و تالی عصمت کبری. ویژگیهای مادر، اخلاق و صفاتش، راه و رسم او، دفاع او از پدر، اعانت او از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله همه و همه برای زینب درسهایی شد که آثار آن تا پایان عمر در او باقی ماند.
تشکیل جلسه درس و تفسیر قرآن زینب، انس و عبادت او با خدای بزرگ، کمک به مستمندان و از همه مهمتر مبارزه او را در حق و فدا کردن جان در راه قرآن همه و همه پیروی از مکتب مادر است.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها مدتی پس از رحلت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله شهید شدند. بانوی بزرگ اسلام، هرچند نتوانست دختر شش سالهاش را به همه نکتهها و حقایق دینی آشنا سازد، اما درسهایی به او داد که در آینده رهنمون او در بسیاری از وقایع و حوادث شد، به او آموخت در هیچ حالی نباید خدا را از یاد بَرد و اگر ضرورت اقتضا کرد باید برای حفظ دین از تندباد بدعتها و تحریفها امر به معروف و نهی از منکر را پیشه خود سازد و با زبانی فصیح و غرّا گمراهان را به اصل دین فراخواند و دشمنان حق و حقیقت را رسوا نماید و اگر لازم بود، همه نامرادیها و دشواریهای روزگار را به دوش کشد. مادر با رفتارش به او فهماند که باید به همسرش احترام گذارد و فرزندانش را با خدا و آیین اسلام الفت دهد و اسباب آسایش خانواده را فراهم آورد.
چیزی از رحلت جانسوز پیامبر صلیاللهعلیهوآله نگذشته بود که صدای همهمه عدهای جفاپیشه به پاخاست و در لابلای موج خشم و فریاد جمعیت، آتش از در خانه شعله کشید!
نابکاران و کوردلانى که مىخواستند امام على علیهالسلام را به بیعت با خلیفه وادارند، آمده بودند تا او را به زور از خانهاش بیرون ببرند. على بیرون نرفت، زهرا پیش آمد و با ضربات مُغَیره و قُنفُذ، نقش زمین گشت و با بدنى مجروح در بستر بیمارى قرار گرفت. (1)
حضرت زهرا سلاماللهعلیها چون در بستر شهادت قرار گرفت، به دختر پنج سالهاش وصیت کرد که:
» تَصْحَبْ أَخَوَیْهَا وَ ترعاهما وَ تکون لَهُمَا مِنْ بَعْدَهَا أَمَّا؛ (2)
هرگز از دو برادرش جدا نشود. پیوسته با آنان باشد و از آنان نگهدارى کند و براى آنها پس از حضرت زهرا مادر باشد.»
سرانجام زینب به سوگ مادر نشست و به چشم خود دید که چگونه پدرش اشک مىریزد، چه سان ناتوان شده و از خدا صبر و بردبارى مىطلبد؟!
هنگام دفن مادر، با چشم تیزبین دید که که زهرا را زیر خاکها پنهان کنند او با یاد نمودن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از ستم امت و ستمگران ریاست طلب، شِکوِه مىکند.
«یَا رَسُولَ اللَّهِ الْآنَ حَقّاً فَقَدْنَاک؛ (3)
ای رسول خدا! هم اکنون با رحلت مادرم، فقدان تو را هم دریافتم.»
زینب با دیدن چنین مناظرى رو به سوى قبر پیامبر کرد و گفت: با مرگ مادر جاى خالى تو براى ما محقق شد، و دیگر دیدار ممکن نیست.
زینب سلاماللهعلیها دختر بزرگوار فاطمه سلاماللهعلیها در سن شش سالگی مادر خود را از دست داد. لیکن با همین سن کم، چنان تربیت شده بود که از فاطمه سلاماللهعلیها حدیث و روایت نقل کرده است، البته اکثر تاریخنویسان و محدثان، خطبه فدک را از حضرت زینب سلاماللهعلیها ذکر کردهاند.
هوش و درایت زینب سلاماللهعلیها جز امتیازات خاصّش بود تا جایی که نه تنها از فاطمه زهرا سلاماللهعلیها حدیث روایت کرد و گوهرهاى آن دریا را به شیفتگان معارف این خاندان رساند بلکه احادیثى هم از امیرالمؤمنین و رسول خدا علیهماالسلام روایت کرده است.
به عنوان نمونه ابوالفرج در مقاتل الطّالبیین در شرح حال عون بن عبداللَّه بن جعفر مینویسد: (4)
مادر عون؛ زینبِ عقیله، دختر علی بنابیطالب است، همان زنی که ابن عباس خطبه فدک فاطمه سلاماللهعلیها را از او روایت کرده و گفته این خطبه را عقیله ما زینب دختر علی علیهالسلام برای من روایت کرد. (5)
از میان محدثان، مرحوم شیخ صدوق در کتاب علل الشّرایع و اصول الاسلام بخشی از اوایل خطبه فدک را که مربوط به احکام است را نقل کرده و سند آن را اینگونه ذکر میکند:
«حَدَّثَنا مُحَمّدُ بنُ مُوسَی بنِ المُتَوَکِّل، قالَ: حَدَّثنَا عَلیُّ ابن الحُسَین السَّعْدآبادی، عَنْ اَحْمَد بنِ اَبی عَبْداللَّهِ البَرقی، عَنْ اِسْماعیلَ بن مِهْران عَنْ اَحمَد بن مُحَمَّد ابنِ جابر، عَنْ زَیْنَب بِنْتِ عَلیّ قالَتْ: قالت فاطمةعلیها السلام فی خُطَبَتِها…» (6)
نقل چنین خطبهای از طرف دختری خردسال و حفظ آن با همه بلاغت و جامعیت، نشانه رشد، کمال، علم و دانایی اوست. میتوان گفت ایشان عطیّه الهی بوده و ویژگیهای خاصّی داشته است. سخنان حضرت زینب سلاماللهعلیها در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم ایراد فرموده است، نشان میدهد که علم، دانش و کمال آن بانوی بزرگوار اکتسابی و از راه تحصیل و تعلیم نبوده، بلکه عنایت الهی و جنبه خارقالعاده داشته است. دلیل این ادّعا کلام امام چهارم علیهالسلام است که پس از سخنرانی زینب سلاماللهعلیها در کوفه، خطاب به آن حضرت فرمود:
«یا عَمَّة! اُسْکُتی! اَنْتِ بِحَمْدِاللَّهِ عالِمَةٌ غَیْرُ مَعَلَّمَة، وَ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة؛ (7)
عمه جان! آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمداللَّه دانشمندی معلم ندیده و فهمیدهای بدون آموزگار هستی.»
1) اسرار آل محمد صلیاللهعلیهوآله، ترجمه کتاب سلیم، ص 228.
2) چهره درخشان عقیله بنی هاشم، علی ربانی خلخالی، ص31.
3) بحار الأنوار، ج43، ص 192.
4) مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی، ترجمه بهزاد جعفری، ج1،ص162.
5) عوالم العلوم و المعارف، ج11، 957.
6) علل الشرائع، ج1، ص 248.
7) الإحتجاج، طبرسی، ج2، ص 305.