جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حضرت زینب در مقام مشاهده

زمان مطالعه: 4 دقیقه

از دیدگاه عرفان حضرت زینب مظهر و جلوه ای از حق است. چون وجود و هستی او در هستی مطلق حق محو و فانی شده و ذات و صفات حق در آن حضرت تجلی کرده و ظاهر شده و هستی او به هستی الهی مبدل شده است. صفی علیشاه در زبدة الاسرار از آن حضرت با عنوان جلوه ای از ذات حق و گنج توحید نام می برد و از قول امام حسین خطاب به آن حضرت می گوید:

گر شوی بی منزل و مأوی سزاست

تو حقی گو ذات حق را جا کجاست؟

گنج توحیدی تو از ویران مرنج

زانکه در ویرانه باشد جای گنج(1)

چون حضرت زینب (سلام الله علیها) محو و فانی در حق است، نه تنها در وجود خود بلکه در همه ی عالم آفرینش ذات و جمال خداوند را مشاهده می کند. همین مقام استغراق در مشاهده ی معشوق ازلی موجب می شود که در مقابل وقایع کربلا که یکی از سخت ترین و دردناکترین رویدادهای تاریخ بشر است، بتواند صبر و استقامت کند و آن را لطفی از جانب حق بداند.

برای توضیح بیشتر این مطلب باید گفت از دیدگاه عرفان عشق کیمیایی است که سخت ترین دردها و رنج ها را برای عاشق وقتی از جانب معشوق باشد، به شیرین ترین و لذت بخش ترین چیزها مبدل می کند.

عین القضاة همدانی در کتاب لوایح می نویسد: «شدیدترین شکنجه های معشوق، برای عاشق دلپذیر و لذت بخش است، وقتی چشم در جمال معشوق خود دوخته باشد. وی از قول حسین منصور گوید «حسین منصور را قدس الله روحه پرسیدند: لذت عشق در کدام وقت کمال گیرد؟ فرمود: در آن ساعت که معشوق بساط سیاست گسترده باشد و عاشق را برای قتل حاضر کرده و این در جمال او حیران شود و گوید:

او بر سر قتل و من در او حیرانم

کان راندن تیغش چه نکو می راند(2)

ابوالمفاخر یحیی باخرزی در کتاب اوراد الاحباب می نویسد هر کس بلا را از جانب بلا دهنده (معشوق) بیند، آنچنان به دیدن او مشغول می شود که از دیدن بلا غایب می شود و سختی و تلخی آن را احساس نمی کند و پیامبر بر اثر مشاهده ی حق آنچنان از خود فانی بود که سختی ها و بلاها نمی توانست در آن حضرت اثر بگذارد. همان گونه که زنان مصر بر اثر غرق شدن در مشاهده ی جمال یوسف آنچنان از خود غایب شدند که بریدن دست خود را احساس نکردند.

»هر که بلا را از جانب بلا دهنده بیند، به رؤیت مبلی چنان مشغول گردد و از بلا غایب شود که

مرارت بلا و صعوبت او را درک نکند. «قال الله تعالی: و اصبر لحکم ربک فانک باعیننا» زنان مصر در وقت دیدن یوسف از خود چنان غایب شدند که دست بریدن خود را در نیافتند. «قال الله تعالی فلما رأینه اکبرنه و قطعن ایدیهن«(3)«

در گنجینه ی الاسرار عمان سامانی که بیان راز و رمزهای عرفانی واقعه کربلاست، آمده است: وقتی امام حسین (علیه السلام) عازم میدان شد، حضرت زینب پریشان و مضطرب به دنبال اسب او می دود و فریاد مهلا مهلا سر می دهد. امام حسین (علیه السلام) برای اینکه قدرت و توان روحی حضرت زینب را برای صبر و مقاومت تقویت کند و افزایش بدهد، با او به راز گفتن می پردازد و یکی از اسرار الهی را برایش بیان می کند که بر اثر افشای آن راز، وجود و هستی زینب (سلام الله علیها) مندک می شود و آن نوری که حضرت موسی در کوه طور مشاهده می کند، در درونش تجلی می یابد و حضرت زینب دید الهی و غیبی پیدا می کند و وقتی با آن دید الهی به خود می نگرد، ذات خود را عین ذات حق که امام حسین (علیه السلام) نماد و سمبل آن است، می بیند و بدین ترتیب قطره وار مستغرق دریای بی نهایت توحید می شود و از قید و بند وجود محدود خود رها می گردد و به مطلق می پیوندد.

قابل اسرار دید آن سینه را

مستعد جلوه آن آیینه را

ملک هستی منهدم یکباره کرد

پرده ی پندار او را پاره کرد

………….

آفتابی کرد در زینب ظهور

ذره ای زان آتش وادی طور

شد عیان در طور جانش رایتی

خر موسی صعقا زان رایتی

عین زینب دید زینب را به عین

بلکه با عین حسین عین حسین

………….

صورت حالش پریشانی گرفت

دست بی تابی به پیشانی گرفت

خواست تا بر خرمن جنس زنان

آتش اندازد انا الاعلی زنان

دید شه لب را به دندان می گزد

کز تو این جا پرده داری می سزد(4)

همین استغراق در مشاهده ی جمال معشوق ازلی و عشق نسبت به ذات مطلق اوست که شهادت و کشته شدن عزیزترین کسانش را در راه رضایت و خواست او نه تنها برایش تحمل پذیر می کند، بلکه آنرا لطفی از جانب معشوق خود می بیند. و هنگامی که در کوفه، تمامی باطل و کفر یعنی ابن زیاد از تمامی ایمان و حق، یعنی حضرت زینب می پرسد: «کیف رأیت صنع الله باخیک و اهل بیتک«(5) یعنی رفتار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟ پاسخ می دهد «ما رأیت الا جمیلا«(6) یعنی من جز زیبایی و جمال محض چیز دیگری نمی بینیم. و در پایان سخنرانی خود از لطف و محبت خدا نسبت به خود و خانواده اش صحبت می کند و به خاطر اینکه خداوند مقام شهادت و مردن در راه خودش را نصیب آنان کرده، از خداوند سپاسگزاری می کند «فالحمد لله الذی ختم لاولنا بالسعادة و المغفرة و لاخرنا بالشهادة و الرحمة و نسأل الله ان یکمل لهم الثواب و یوجب لهم المزید و یحسن علینا الخلافة، انه رحیم ودود و حسبنا الله و نعم الوکیل» (7)

حکیم الهی قمشه ای در منظومه ی نغمه ی حسینی، محتوای کلام حضرت زینب (سلام الله علیها) را چنین به نظم آورده:

حمد خدا را که ز لطف قدم

کرد به ما فیض شهادت کرم

اول ما را به سعادت گزید

آخر ما شهد شهادت چشید

اول ما ختم رسالت نمود

و آخر ما درگه رحمت گشود

رحمت رحمان حرم خاص و عام

گشت حسین و حرمش والسلام(8)


1) همان، ص 48.

2) عین القضاة همدانی، لوایح، ص 101.

3) ابوالمفاخر یحیی باخرزی، اوراد الاحباب، ص 267.

4) عمان سامانی، گنجینة الاسرار، ص 64-63.

5) سید بن طاووس، اللهوف، ص 217.

6) همان، ص 218.

7) همان، ص 250.

8) الهی قمشه ای، نغمه ی حسینی، ص 156.