از جمله اخلاق حمیده و اوصاف پسندیده، حفظ شئونات است. و حسن این صفت، بدیهی است؛ زیرا که شرف و حقوق و نظام بشر محفوظ نمی ماند مگر به رعایت شئونات. چنان چه حکمت جعل اکثر احکام از واجبات و مستحبات برای همین است؛ از قبیل کفن و دفن و حدود و دیات. و این صفت را حیا و میتا برای مؤمنین خواسته [اند]. چنان چه فرمود:
»حرمة المؤمن میتا کحرمته حیا» (1)
و اگر مراعات این صفت، محتاج به بذل مال [باشد] باید صرف نمود؛ و بهترین اموال شخصی مالی باشد که در چنین موارد صرف شود. چنان چه فرمود:
»خیر المال ما صین به العرض» (2)
بلکه گاه شود در راه این مطلب، جان را فدا باید نمود. چنان چه حضرت سیدالشهدا علیه السلام می فرماید:
»الموت اولی من رکوب العار» (3)
از کلام آن حضرت استنباط می شود، در مقام تحفظ از شرف، غیر از دیانت، صرف همه چیز لازم است. چه بسا اشخاص به رعایت همین مطلب به مقامات ارجمند نایل
شده [اند]. چنان چه مریم بنت عمران به واسطه ی همین صفت به مقام صفوت و طهارت نایل و ملایکه او را به این منصب بشارت داده [اند]:
(و اذ قالت الملآئکة یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نسآء العالمین) (4)
هم چنین حضرت زهرا علیهاالسلام به این مرتبه ی رتبت شفیعه نایل شد:
»فحرم الله شیعتها علی النار«
و نهایت این صفت از حضرت عقیلة القریش ظاهر و باهر گردید. چنان چه در هر موقع در مقام هتک شرف آن ها به نسبت خروج از دین [برآمدند]، آن مظلومه با کمال ثبات با آن همه اشکالات در مقام مدافعه برآمده و به اظهار فضایل و مناقب خانواده ی خود و معایب و مثالب بنی امیه احتجاج [کرده] و حفظ شرف را نموده [است]؛ در حقیقت حامی شرف خانواده ی محمدیه و حارس دین و مذهب بوده [است]؛ و در مجلس یزید چنان با سنان لسان مدافعه ی از شرف نمود [که] کلیه ی اهل مجلس واله و حیران و قادر بر تکلم نبودند! منتهای مجاهده را در آن مجلس نموده [است].
اشاره: به واسطه ی مجاهداتی که این محترمه نمود در مقام حفظ شرف، نایل شد به مقاماتی که بیان عاجز از تقریر و بنان قاصر از تحریر معشار آن ها؛ ولی بر سبیل اجمال «ما لا یدرک کله لا یترک کله» مختصری از آن ها را متعرض می شویم:
اول: باعث حفظ حیثیات محمدی شد. اجر این عمل چه مقدار است معلوم نیست.
دوم: سبب هدایت کلیه نفوس شد الی یوم القیامه. و به همین جهت احیای آن ها نمود؛ زیرا اگر آن تحفظ را ننموده بود با آن خیالات بنی امیه، از خانواده محمدی صلی الله علیه و اله و سلم اسمی باقی نمی ماند. و به اضمحلال آن ها اسلام مضمحل می شد. پس از آن روز الی یوم القیامه هر قدر مؤمن پیدا شود، نتیجه ی مجاهدات آن مکرمه و برادر او خواهد بود. و اجر چنین عمل چه خواهد بود، قاصر از بیان هستم.
اجمالا هدایت یک نفر اجر احیای کلیه نفوس را دارد:
(من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا) (5)
سوم: باعث حفظ مراتب جمیع انبیا بوده، چرا که غرض همه ی یکی بوده، اگر غرض آن ها از بین می رفت، زحمات آن ها ضایع می شد.
چهارم: عالم به طریق رحمات الهیه گردید
(و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا((6)
که به هر طریق از آن ها بخواهد کسب فیض و ایصال به غیر نماید، قادر است.
بشارت: هر که را هر حاجت باشد دنیویه و اخرویه هرگاه متوسل به خانه ی آن مظلومه شود، مأیوس نخواهد شد. چرا که انجاح مقاصد از قبیل رحمات اند و اعطای هر مطلبی، رحمتی است خاص. و چون آن مکرمه، عالم به رحمات و قادر بر اعطای هرگونه موهبات [می باشد]، چگونه ممکن است کسی به در خانه ی او رو ببرد و مأیوس گردد؟ با آن جود و کرم که جبلی خانواده ی محمدی صلی الله علیه و اله و سلم بوده؟! با این که هر یک از صدماتی را که متحمل شد، مکافاتی دنیویه و مثوباتی اخرویه دارد، که شرح محتاج به تفصیل [می باشد] و آن منافی با غرض است. ولی اجمالا این مکرمه در این عالم از علایق خود دور مانده، برای این که کسانی را که از علاقه خود در این عالم دور افتاده [اند] هرگاه به او متوسل شوند- احتراما لها- به علایق خود رسند.
و هم چنین [حضرت زینب علیهاالسلام] در عالم برزخ و محشر، منقطعین از علایق را صاحب علاقه نماید.
[او] متحمل غربت شد تا غربای دنیا و برزخ و حشر را از غربت نجات دهد.
متحمل تشنگی شد تا تشنگان این عالم را سیرآب و تشنگان محشر را از نهر خوش گوار کوثر سیرآب نماید.
متحمل شهادت دو فرزند شد تا در این عالم کسی را که فرزند نباشد چون به او متوسل شود، اولاد کرم نماید و در روز محشر، جوانان گنه کار را شفاعت نماید.
متحمل گرسنگی شد تا گرسنگان این عالم را به نان و گرسنگان محشر را به طعام بهشتی اطعام نماید.
متحمل خوف از دشمن [گردید] تا خائفین این عالم و برزخ و قیامت [را] مأمن و ملجأ باشد.
متحمل نهب اموال [شد] تا در دنیا غارت زدگان را نجات دهد و در آخرت غارت زدگان اعمال را؛ یعنی کسانی را که شیطان فریب داده و اعمال حسنه ی آن ها را به یغما برده، شفاعت نماید.
متحمل گرفتاری به دست دشمن شد تا در این عالم مظلومان را نجات دهد و در آخرت کسانی را که گرفتار مظالم بوده، رهایی دهد.
متحمل آتش شد تا سوخته گان این عالم را و آن عالم را نجات دهد.
متحمل اسیری [گشت] تا اسیران دنیا و عقبی را رها نماید.
متحمل شد که او را به ریسمان بندند تا بستگان به سلاسل دنیویه و اخرویه را رها نماید.
متحمل ضرب تازیانه و کعب نیزه [گردید] تا در این عالم گرفتاران ظلمه و در قبر و آخرت گرفتاران به دست ملایکه غلاظ و شداد را نجات دهد.
متحمل شد در کوچه و بازار و مجالس عام و در محمل بی روپوش بگردد تا مفتضحین این عالم را نجات دهد و کذلک، مفتضحین علی رؤوس الاشهاد را در عالم عقبی رها نماید.
متحمل عذابهای گوناگون بنی امیه شد تا گرفتاران به عذاب ها را خلاص نماید. متحمل سؤال و جواب با دشمن شد تا متوسلین به خود را از سؤال قبر نجات دهد. متحمل خطاب و عتاب دشمن شد تا متوسلین را از خطاب و عتاب خلاق عالم نجات دهد.
متحمل عقباتی شد در این عالم تا از عقبات آن عالم، دوستان را رها نماید.
چنان چه توفیق رفیق باشد ما هر یک از عقبات را با تفصیل آن ها و تطبیق عقبات این مظلومه به آن ها و کیفیت استخلاص از آن ها را به طرق توسل به آن محترمه شرح خواهیم داد «بحول الله و قوته«.
بالجمله، هر یک از حرکات و سکنات این مکرمه را مکافات و مثوبتی است دنیویه و اخرویه؛ هر کس را هر مطلب و حاجت باشد، حالتی از حالات آن مکرمه را که مناسب با مطلب خود متذکر شود و به آن حالت متوسل [گردد] البته به مراد خود خواهد رسید.
1) وسائل الشیعة، ج 18، ص 512؛ ج 19، ص 251.
2) و در قصیره دیگر: «افضل المال ما وقی به العرض«. بحارالأنوار، ج 78، ص 7 و در جای دیگر: «افضل الغنی ما صین به العرض» غرر به نقل از میزان الحکمة، ج 2، ص 126.
3) در بعضی منابع «الموت خیر من رکوب العار«. یعنی مرگ بهتر از پذیرش ننگ است: بحارالأنوار، ج 45، ص 50؛ لهوف 59.
4) آل عمران، (3(، آیه 42.
5) مائده (5) آیه 32.
6) )و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا) سوره عنکبوت، آیه 69.