جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جلوه عشق خدا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

باز عالم پر ز غوغاى که شد

باز دل‌ها مست و شیداى که شد

باز گوش اهل دل پر زمزمه

از طنینِ شور و آواى که شد

باز سر دارد هواى عاشقى

طالب روى دل‌آراى که شد

باز دیده سوى دامم مى‏کشد

پایبند چشم گیراى که شد

باز دل سرشار از شوق که شد

باز این ویرانه مأواى که شد

دل به شوق از یاد زینب آمده

تهنیت میلاد زینب آمده

آمد آن ‏بانو که‏ فخر هر زن‏ است

هر دلى با ذکر نامش گلشن ‏است

روح تاریک همه سر گشتگان

در شعاع نور عشقش روشن است

نام زینب لرزه بر دل افکند

غیر آن دل که ز سنگ و آهن است

گفت‏ خیرالناس امر واجبى

احترام او به هر مرد و زن است

کیست زینب جلوه عشق خدا

عشق او سرمایه دین من است

هست سِرّى منجلى در روح او

جمع زهرا و على در روح او

هیچ گنجى با غمت ‏هم‌پایه ‏نیست

غیر عشقت ‏شیعه ‏را سرمایه ‏نیست

خواست دل آید به زیر سایه‌ات

دید اما نور حق را سایه نیست

غیر تو که شیر زهرا خورده‌اى

هیچ کس با فاطمه هم‌پایه نیست

غیر نام دل‌ربایت زینبا!

در کتاب عشق حیدر آیه نیست

غیر اشکى که نثارت مى‏کنم

عاشق بى‏مایه‏ات را مایه نیست

عزت حیدر! مدد کن عاشقت

دختر کوثر! مدد کن عاشقت

اى درخشنده‏تر از الماس‌ها

اى صفا بخش وجود یاس‌ها

اى تجلى امامت در زنان

مایه ترس على‌نشناس‌ها

حوریان از درک تو عاجز همه

کى شناسندت یقین خناس‌ها

لطف تو شد شامل هر شیعه‏اى

اى صفا بخشیده بر احساس‌ها

خسته‌بال دام عشقِ زینبم

من پرستوىِ دمشق زینبم

اى خدا من دوست‏دار زینبم

خسته‌جانم جان‌نثار زینبم

سال‌ها پرسه به کویش مى‏زنم

کوچه‌گرد و خاک‌سار زینبم

مى‏تپد در سینه دل با یاد او

دردمند و بی‌قرار زینبم

کاش بودم من کبوتر اى خدا

تا نمایى هم‌جوار زینبم

در دم مرگم سوى شامم کشید

آن زمان در انتظار زینبم

کاش من قربان زینب مى‏شدم

خادم طفلان زینب مى‏شدم

سید محمد میرهاشمی

***