– هر کس تاریخ زندگانى و مبارزات عقیله بنىهاشم، زینب، را به دقت بررسى کند، با ما هم عقیده خواهد شد که نهضتى که حسین علیهالسلام علیه کفر و ارتداد بر پا کرد، اگر زینب نبود و وظایف سنگین خود را پس از شهادت برادر انجام نمىداد و زمام امر را در مراحل اسارت خانواده پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در دست نمىگرفت این چنین سامان نمىیافت و آن رستاخیز خونین به چنین نتیجه مطلوب نمىرسید.
آرى خلود و جاودانگى نهضت حسینى تنها در گرو همت عالى این بانوى بزرگ است که در واقع حلقه اتصال و پیوند آن فاجعه بلا با قرون و نسلهاى آینده شده است.
چرا که یزید امر را بر مردم مشتبه ساخته و وارونه جلوه داده بود. او چنین وانمود کرد که لشکرى که به کارزار کربلا اعزام داشته، براى قلع و قمع گروهى از خوارج عراق است و آن سرها که حضورش آوردند سر گردنکشان و شکنندگان عصاى مسلمین است، لیکن در همین اوضاع و احوال بود که زینب دهان خونین به سخن گشود و مردم کوفه و شام را از حقیقت حال آگاه ساخت و به آنان اعلام کرد که اینک خود و این زنانى را که از کربلا تا شام به اسارت آوردهاند، جز دختران و خاندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیستند و با این کار، ننگ و رسوایى این جرم فجیع را بر دامان پلید یزید و یارانش ثابت و جاودانه کرد.
زینب سلاماللهعلیها ضمن سخنان بلیغى که در کوفه و شام ایراد کرد، افکار خفته و بىخبر را بیدارى و هوشیارى داد و حقیقتی را که یزید و یارانش بیهوده مىکوشیدند تا از دیده و اندیشه مسلمین پنهان کنند و پشت پرده اشتباه افکنند، بر ملا و آشکار ساخت.
آرى، زینب تنها کسى بود که مسؤولیت نگاهدارى عیال و اولاد حسین و یاران او را به عهده گرفت تا آن گاه که ایشان را از این سفر پر مخاطره به مدینه بازگردانید.