در بحر المصائب آمده:
زمانی که زینب سلاماللهعلیها را از کوچه و بازار شام به سمت کاخ یزید میبردند و سر مبارک امام علیهالسلام را نیز پیشروى او حرکت مىدادند، مردم شام نیز شادی میکردند و ناى و طنبور مىنواختند، در آن هنگام، سر مبارک امام در هر چند قدم «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ العَلِیِّ العَظیم» میگفت.
زینب سلاماللهعلیها با حزن و اندوه فرمود:
«اى گروه نامحمود! به قتل اولاد پیغمبر خود، سیّد جوانان اهل بهشت و گردش دادن دختران حرم رسول الله و تزیین شهر خود شادمان هستید و مباهات مىکنید و خود را مسلمان میدانید؟ امیدوارم خداوند جبار هرگز به شما با نظر رحمت ننگرد و شما را نبخشد.»
در کتاب ریاضالمصائب و بعضى کتب دیگر آمده: آن سر مبارک فرمود:
«یَا أُخْتَاهْ اصْبِرِی فَإِنَّ اللَّهَ مَعَنَا؛
اى خواهر! صبورىکن، همانا خداوند تعالى با ماست.»
مردم شام با مشاهده اینحالت، همهمه کردند و سرداران لشکر شام آنها را باعجله و شتاب از میان جمعیت به سراى یزید بردند. (1)
1) موسوعة الامام الحسین علیهالسلام، ج 11، ص 24.