در بیان اجر و ثواب دشمنی نمودن با دشمنان آن حضرت و لعن نمودن آن ها. معلوم باد که اصل تبری از فروع دین و ثواب آن از حد خارج و فلسفه ی آن واضح است؛ زیرا یکی از اسباب حقوق است و دلیل بر وجوب آن، کتاب و سنت و عقل و اجماع است، و بیان تفصیل آن ها از وضع کتاب ما خارج است.
ولی در تبری از دشمنان آن حضرت، خصوصیتی است اکراما لحضرته. در این حدیث شریف اشاره به اجر و ثواب آن شده، می فرماید:
»هر که لعنت بر دشمنان آن حضرت نماید یعنی تبری از آن ها نموده، در بهشت عنبر
سرشت در ظل ظلیل حضرت اقدس نبوی با کمال خوشی کامکار خواهد بود«.
و این مطلب بدیهی است که اعلی درجات عالیات متعلق به آن حضرت است. از این جا می توان استکشاف نمود که تبری از اهم عبادات است خاصه از اعدای آن حضرت.
و لذا اول: وجودی که تبری از اعدای آن حضرت نمود، ذات اقدس واجب الوجود بوده که بر خود واجب نموده توبه ی همه ی بندگان را قبول نماید؛ مگر توبه ی قاتلین آن حضرت را، با این که ارحم الراحمین، و اکرم الاکرمین، و تواب المذنبین [است]، مع ذلک اوجب علی نفسه که تمام قهاریت خود را نسبت به قتله ی آن حضرت ظاهر و باهر نماید:
»و اشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمة و اعظم المتجبرین فی موضع الکبریاء و العظمة» (1)
دوم: وجود مقدس مصطفوی بوده، با این که رحمة للعالمین و شفیعا للمذنبین و شیطان متوقع شفاعت آن حضرت [است]! ولی قتله ی آن حضرت از این فیض محروم [اند] «اولئک لن ینالهم شفاعتی» (2)
أترجوا امة قتلت حسینا
شفاعة جده یوم الحساب (3)
علاوه بر این، بر آن ها نفرین نموده [است].
سوم: جمیع انبیاء و اوصیا بوده، که از آن ها تبری نموده [اند] (4)، بلکه بسیاری از آن ها به واسطه ی لعن بر قتله ی آن حضرت، از بلیات نجات یافته [اند].
چهارم: عموم ملایکه، بلکه کافه مجردات و فلکیات لعن بر آن ها نموده [اند].
پنجم: خصوص ائمه ی طاهرین- صلوات الله علیهم اجمعین- بوده که در موارد عدیده
اظهار تبری نموده و خود را [در] معرض هر گونه خطر درآورده [اند].
ششم: عموم مؤمنین و مؤمنات (5) که قلوب آن ها از این حرکات ناهنجار مجروح و مقروح است، و تشفی خود را به گریه بر آن حضرت و لعن بر قتله [آن مظلوم نموده اند].
هفتم: یکه تاز میدان غم و ألم، حضرت ام المصایب عقیله بوده چنان چه در موارد عدیده طعن و لعن بر آن ها نموده و معایب و مثالب آن ها را بیان نموده؛ حتی این که در مجلس ابن زیاد چنان تبری نمود که ملعون اراده ی قتل آن مخدره را نمود. و گفتند بعضی از اهل تحقیق در معنی این فقره که «دخلت زینب علی ابن زیاد و هی تستر وجهها بکمها» جهت تستر به آستین همانا عدم تحمل از دیدن اعدای برادر بوده و الا مکشفه نبوده، و «قناع» وصله ای است که دور سر می پیچند ربطی به طرف صورت ندارد که به واسطه ی بردن آن بی روپوش بمانند.
و در مجلس یزید چنان کفر آن ها را واضح و مبرهن نمود که اغلب اهل مجلس را منقلب [کرد]. و عقیده ی این کم ترین این است که آن احتجاج سبب انقراض امویه شد.
اشاره: این همه اجر و مثوبت برای لعن بر اعدای آن حضرت در مقابل آن جراحات لسانی است که بر آن حضرت در کربلا وارد آوردند، و آن حضرت تحمل نموده که از صدمه ی تیر و شمشیر صعب تر بوده [است].
جراحات السنان لها التیام
و لا یلتام ما جرح اللسان (6)
و چون این ملاک در حضرت زینب علیهاالسلام نیز بوده و لذا این اجرها برای کسانی که تبری از دشمنان آن مکرمه نمایند، منظور خواهند بود.
اشارة اخری: سزاوار است مؤمنین و مؤمنات همه روزه به اندازه ی تمکن، لعن بر
اعدای آل محمد نمایند، در مقابل آن مجالسی که معاویه ی علیه الهاویه (7) و امثاله ترتیب داد [اند] برای سب و شتم و ناسزا گفتن به امیرالمؤمنین و اهل بیت آن حضرت! و این از عبادات مهمه است که اغلب از آن غافل اند؛ خصوصا سادات مکرم که اولی به اتیان این عبادت اند.
1) بحارالأنوار، ج 94 ص 337.
2) تاریخ بغداد، ج 3، ص 209؛ ملحقات الاحقاق، ج 11، ص 323؛ تاریخ دمشق، ج 4، ص 339 و کتاب شفاء الصدور به همین مضمون.
3) آیا امتی که حسین را به شهادت رساندند، امید به شفاعت جدش در روز رستاخیز دارند؟.
4) مرحوم مجلسی رحمه الله در بحارالأنوار اخباری نقل کرده که خداوند سبحان، جبرییل، آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، موسی و سلیمان علیهم السلام یزید را لعن کردند؛ «لعن شدگان«.
5) در کتاب لعن شدگان نوشته ایم که اکثر قریب به اتفاق دانش مندان فریقین لعن بر «یزید» را جایز شمرده اند و از مؤلف اسعاف الراغبین نقل کرده ایم که گوید: لعن بر کشندگان حسین بن علی علیه السلام بدون تصریح عام آن ها به اتفاق تمام دانش مندان عامه جایز است.
6) از اشعار منسوب به علی علیه السلام: یعنی «زخم هایی که از تیر و سنان بر انسان وارد می شود درمان دارد و بهبود می یابد، لکن زخم های زبان، التیام نمی پذیرد«.
7) »ان معاویة لعن علیا علی المنبر و کتب الی عماله ان یلعنوه علی المنابر«، عقد الفرید، ج 2، ص 300.و طبق نقل حافظ سیوطی، در زمان بنی امیه در بیش تر از هفتاد هزار منبر، علی علیه السلام را سب می کردند! در این باره علامه احمد حفظی شافعی گوید:و قد حکی الشیخ السیوطی انهقد کان فیما جعلوه سنةسبعون الف منبر وعشرةمن فوقهن یلعنون حیدرةیعنی: شیخ سیوطی حکایت نمود که لعن بر علی علیه السلام را سنت قرار دادند که از فراز هفتاد هزار و ده منبر گفته می شد، و این در مقایسه با گناهان بزرگ، این جنایت کوچک اند.و سزاوار ملامت است بنیان گذار این سنت و باید دشمنش داشت.. النصائح الکافیه، ص 105؛ الغدیر، ج 2، ص 102 و لعن شدگان از صاحب این پانوشتها.