خطبه ی کوفه، خطبه ای بسیار شورانگیز و مؤثر بود. پس باید اثرات قابل ملاحظه ای بر شنوندگان نهاده باشد. این موضوع را می توان در متن خطبه، ردیابی کرد. حضرت زینب علیهاالسلام در همان آغاز خطبه، صریحا از گریه ی مردم کوفه سخن می گوید: «یا أهل الکوفه… أتبکون؟!» این نشان از شدت تأثیرگذاری کلام آن حضرت دارد که به محض آغاز سخن، این گونه حال مخاطبان را دگرگون می کند. چند فراز بعدتر حضرت زینب علیهاالسلام باز، از گریه ی مردم کوفه که این بار با شیون و زاری همراه شده است، خبر می دهد: «أتبکون و تنتحبون؟!«.
عبارت تنتحبون (به معنای زار گریستن و سخت شیون کردن) بر سر فعل أتبکون، آینه ای است که در آن می توان میزان تأثیر خطبه ی حضرت زینب علیهاالسلام را در مخاطبان مشاهده کرد. کسانی که ابتدا با هلهله از کاروان اسرا استقبال کردند، پس از شنیدن چند فراز از خطبه به گریه افتادند و اینک کارشان به زاری و شیون کشیده است. این است تأثیر کلامی که ظاهر و باطنش آمیخته با مفاهیم وحیانی است.
بلیغ ترین سخن آن است که میزان اثرگذاری در مخاطب را به آن حد برساند که مخاطب علاقه مند بتواند تحت تأثیر آن کلام، احساسات خود را آشکارا به منصه ی ظهور برساند؛ درست مانند آنچه در جریان خواندن یک شعر مؤثر و بلیغ، توسط یک شاعر توانا اتفاق می افتد. کسانی که او را از قبل می شناسند و منتظر شنیدن یک شعر احساسی و محرک هستند، با قرار گرفتن در فضای خاص حاصل از جریان سیال احساسات شعری در بستر وزن و قافیه و هر نوع صنعت ادبی دیگر، مجالی می یابند تا به نحوی احساسات نهفته ی خود را آشکار کرده و مثلا با صدای بلند آن شاعر را تحسین کنند.
از اینگونه برانگیخته شدن احساسات براثر آیات قرآنی، مخصوصا در صدر اسلام، آنگاه که پیامبری برای نخستین بار آیات نازل شده را می خواند، بسیار سراغ داریم. تا جایی که حتی در خود قرآن از آن سخن به میان آمده است: «لتجدن أشدالناس عداوة للذین آمنوا الیهود والذین أشرکوا ولتجدن أقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا إنا نصاری ذلک بأن منهم قسیسین و رهبانا و أنهم لا یستکبرون – و إذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری أعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا ءامنا فاکتبنا مع الشاهدین.«(1)
اما بلیغ تر از آن، سخنی است که بتواند احساسات کسی را برانگیزد که نسبت به گوینده ی آن کلام، نه تنها احساس مثبتی ندارد، بلکه در ردیف دشمنان او می باشد. از اینگونه بلاغت نیز در آیات قرآنی کم نیست. بسیار اتفاق افتاده بود که مشرکان در مقابل شنیدن آیه ای از قرآن، اختیار از کف داده و دیگر توان مهار احساسات خود را نداشتند؛ اما برای سرپوش نهادن بر این تأثیر شگرف قرآن بر دلها، آنرا سحری تأثیر گذار می خواندند.(2)
حال یک بار دیگر به گزارش تاریخی راوی خطبه ی کوفه، درباره ی تأثیر خطبه بر مردم پس از اتمام آن بنگریم:
بشیربن خزیم اسدی گوید: سوگند به خداوند که مردمان را در آن روز جمله سرگشته و پریشان دیدم که می گریستند و دستها در دهن ها داشتند. این توصیف یادآور آیاتی از قرآن است که وضعیت گناهکاران را در روز قیامت تشریح می کند:
»و یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا«(3)
بدین سان کلام زینب علیهاالسلام قیامتی برپا کرد تا مردم کوفه به خود آیند و بدانند کجا هستند، چه کرده اند و به کجا می روند. کار امروز زینب علیهاالسلام بذرافشانی در زمینی بود که چهار سال بعد در قیامهای توابین و خونخواهان حسین ثمردهی کرد.
در اینجا بررسی شباهت های کلی میان قرآن و خطبه ی کوفه را به پایان می بریم. گرچه نکات دیگری همچون تسخیر نظام هستی هنگام تلاوت قرآن که به صورت خاموش شدن بانگ کر کننده ی زنگ شتران و همهمه ی جمعیت در کوفه نمودار شد، نیز وجود دارد که بیم اطاله ی کلام، بیش از این اجازه ی پرداختن به آنها را نمی دهد.
1) مائده (5) / 82 و 83: «هر آینه دشمن ترین مردم نسبت به مسلمانان، یهود و مشرکان را خواهی یافت و با محبت تر از همه کس با اهل ایمان، آنان را که گویند ما نصرانی هستیم. این دوستی نصاری نسبت به مسلمین بدین سبب است که برخی از آنها دانشمند و پارسا هستند و آنها تکبر و گردن کشی بر حکم خدا نمی کنند. و چون آیاتی را که به رسول فرستاده شده می شنوند، اشک از دیده ی آنها جاری می شود؛ زیرا حقانیت آن را شناخته و گویند: بارالها ما به رسول تو محمد و کتاب آسمانی او قرآن ایمان آوردیم. نام ما را در زمره ی گواهان صادق او بنویس.«.
2) ر.ک: سبأ (34) / 43؛ احقاف (46) / 7؛ مدثر (74) / 24 نیز ر.ک: داستان ولیدبن مغیره و همچنین داستان دیگر کفار قریش که گرچه دیگران را از شنیدن قرآن منع می کردند، خود شبانه و مخفیانه به استماع آن می رفتند. (سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ص 306 – 309(.
3) فرقان (25) / 27؛ روزی که گناهکاران در بر دست می زنند و با حسرت می گویند:ای کاش ما نیز راه رسول خدا صلی الله علیه وآله را در پیش گرفته بودیم.