جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بیهوش شدن مادر کنار قبر پیامبر اکرم

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

یا زینب علیهاالسلام آیا مادر را دیدی که تا هفت روز بعد از رحلت پیامبر

اکرم صلی الله علیه و اله و سلم، از خانه بیرون نیامد، روز هشتم به عنوان زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از خانه بیرون آمد و با گریه و ناله به طرف قبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم رهسپار شد؟

دامنش بر زمین کشیده می شد و چادرش بر پاهایش می پیچید، از شدت گریه و ریزش اشک چشمهایش چیزی را نمی دید، تا کنار قبر آمد، همین که چشمش به قبر پدر افتاد از حال رفت و خود را به روی قبر افکند، زنهای مدینه به سوی او شتافتند، آب به صورتش پاشیدند تا اینکه به هوش آمد، آنگاه صدا به گریه بلند کرد و خطاب به پدر گفت: قوتم رفت، صبرم تمام شد و بی تاب شدم، دشمنم شاد گردید، اندوه جانکاه مرا می کشد، ای پدر بزرگوار تنها و حیران و بی کس باقی ماندم، صدایم گرفت، کمرم شکست، زندگیم دگرگون و تیره شد، بعد از تو ای پدر، انیسی در وحشت ندارم و کسی نیست که مرا آرام کند، سپس با ناله ی جانسوز اشعاری را به زبان آورد. آیا حضرت زینب علیهاالسلام در آن سن و سال کودکی چطور طاقت آورد که مادرش را بی هوش روی قبر جدش صلی الله علیه و اله و سلم ببیند. (1)


1) رنجها و فریادهای فاطمه علیهاالسلام، ص 222.