والده ماجده این دو گوهر دریای عصمت و طهارت و دو کوکب آسمان عفت و خدارت (1) حضرت ولایت آیت ولیة الله العظمی جناب صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها است بیان مراتب جلالت و منزلت این دری در (2) بحر نبوت و امامت و صدف دریای ولایت و وصایت را صفحه آفرینش گنجایش ندارد.
همین قدرش بس که برخی دارای رتبت امامت و جمعی حافظ ودایع نبوتش شمارند اگر او نبودی علی را و اگر علی نبودی او را زوجی نبودی و از این نمود آید که هر یک دو نورند و تکمیل هر یک به آن یک معلق است و کمال هر دو به کمال هر دو محقق، و نمود آفرینش بوجود هر دو منسق و صفحات زمین و طبقات آسمان بطفیل وجود ایشان مرتب و مطبق صلوات الله و سلامه علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها من الغسق الی الفلق.
و مادر بتول عذر او انسیه حوراء جناب عفت مآب نیره عظمی خدیجه کبری سلام الله علیها است که بوجود مبارکش اسباب نمود و قوت اسلام فراهم شد و حامل نور ائمه انام گردید و قابل مقبول ایزد علام شد و آن ودیعه را که آسمان بآن آسمانی و جهان بآن جهانی (3) نتوانست برتافت برداشت و بطهارت و عصمت بگذاشت و این صدف بحر نبوت و امامت دختر خویلد بن سعد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر است.
و مادر خدیجه مکناة بام هند فاطمه بنت زائدة الاصم بن هرم بن رواحة بن
حجر بن عبد بن معیص بن عامر بن لوی است و مادر فاطمه هاله بنت مناف بن الحرب بن منقذ بن عرو بن مصیص بن عامر بن لوی می باشد و مادر هالة عرقه و هی فلانه بنت سعید بن سهم بن عمرو بن هصیص بن کعب بن لوی است و از این روی او را عرقه نامیدند که از عرق و عطر و خوی (4) او بوئی بسیار خوش بر دمیدی و بدنی فربه داشت و چون عرق کردی بوی مشک و عبیر (5) بمشام برنا و پیر درآمدی.
و مادر او عاتکه دختر عبدالعزی بن قصی است و مادر عاتکه مذکوره خطبا است که ریطة الصغری باشد و هی بنت کعب بن سعد بن تیم بن مرة بن کعب بن لوی و مادر خطبا ماریة و بقولی قیله بنت حذافة بن جمح است و مادر او لیلی بنت عامر الخیار بن عینان و اسمه الحرث بن عبد عمرو بن عمرو بن نوی بن ملکان بن افصی از جماعت خزاعه است و مادرش سلمی بنت سعدبن کعب بن عمرو از قبیله خزاعه است و مادرش لیلی بنت عابس بن الظرب بن الحرث بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانه است و مادر او سلمی بنت لوی بن غالب است و مادر او لیلی بنت محارب بن فهر است.
و مادر او عاتکه بنت مخلد بن النضر بن کنانه است و مادر عاتکه وارثة بنت الحرث بن مالک بن کنانة است و مادر او ماریة بنت سعد بن زید مناة بن تمیم است اما صاحب عمدة الطالب را در نگارش این نسب مبارک با آنچه در اینجا مسطور گردید اختلاف است.
بالجمله ابوالفرج در کتاب مقاتل الطالبیین گوید خدیجه صلوات الله علیها پیش از آنکه باسرور کائنات سر بر بستر نهد یا دو تن شوی هم پوی گشت یکی را عتیق بن عائذ بن عبدالله بن عمرو بن مخزوم می گفتند و از وی دختری بزاد که او را هند نام بود و جناب خدیجه بنامش ام هند کنیت یافت و چون عتیق بمرد ابو هالة بن النباش بن زرارة بن قدان بن حبیب بن سلامة بن عدی بن حرزة بن اسید بن عمرو بن تمیم آن حضرت را الیف فراش گردید و پسری از وی بیاورد که او را هند نامیدند.
از حسن بن علی علیهما السلام در ضمن حدیثی مشهور که در صفت رسول خدای صلی الله علیه و آله مرویست روایت است که فرمود سألت خالی هند ابن ابی هالة بن صفة رسول الله صلی الله علیه و آله چه هند وصاف آن حضرت بود.
معلوم باد در کتاب ناسخ التواریخ مسطور است که خدیجه علیهاالسلام از عتیق فرزندی آورد که جاریه نام داشت و از ابو هاله دو فرزند آورد یکی هاله و دیگر هند و ابوالفرج چنانکه مذکور شد از هر یک فرزندی نوشته و هر دو را هند دانسته و یکی را دختر و آن دیگری را پسر شمرده است.
و صاحب قاموس در ماده نبش می گوید ابو هاله زوج خدیجه والد هند بن ابی هاله و در ماده هول می گوید و ابو هاله و ابنته هند و هند را در یکجای پسر و در یکجای دختر خوانده است و با این اختلاف معلوم می شود روایت صحیح در ناسخ التواریخ است چه یک زن را از دو شوی در زمان خود دو فرزند بیک نام بعید می نماید مگر اینکه یکی وفات کرده باشد.
و صاحب فصول المهمه گوید حضرت خدیجه پیش از آنکه رسول خدایش در حباله نکاح در آورد در تزویج عتیق بن عائذ بن عبدالله بن عمرو بن مخزوم بود گفته اند دختری از وی بزاد و آن دختر مادر محمد بن صفی المخزومی است و بعد از عتیق ابو هاله هند بن زرارة التیمی او را تزویج کرد و هند بن هند از وی متولد شد و پس از وی رسول خدا صلی الله علیه و آله خدیجه را تزویج فرمود و خدیجه را از آن حضرت فاطمه زهرا و قاسم و عبدالله و ام کلثوم و زینب و رقیه سلام الله علیهم اجمعین متولد گشتند و العلم عند الله تعالی.
بالجمله نوشته اند چون جناب خدیجه بشرف مزاوجت رسول خدای صلی الله علیه و آله افتخار یافت چهل سال روزگار برشمرده بود و چون سه سال قبل از هجرت به دیگر
سرای خرامید شصت و پنج سال از عمر مبارکش به پای رفته بود و مورخین عظام بر این قول اتفاق دارند.
اما صاحب فصول المهمه گوید بیست و هشت سال از سنش گذشته بود که رسول خدایش تزویج فرمود و راقم حروف را گمان چنانست که در این قول کمتر نویسنده ی نگارش رفته باشد و مقصود ابن الصباغ سی و هشت سال است.
مکشوف باد چنانکه اشارت رفت در اسامی و چگونگی احوال اجداد رسول خدای و امهات ایشان تا به آدم صفی علیه السلام اختلافات عمده است از این روی عنان قلم از نگارش آن انعطاف یافت و نیز شرح حال این اجداد امجاد و امهات سعادت آیات در کتب عدیده تواریخ و اخبار خصوصا در مجلدات کتاب مستطاب ناسخ التواریخ بر حسب تقاضای مقام مشروحا و مبسوطا مذکور و مرقوم است و از آنچه در این کتاب بنگارش آن گذارش رفت تا پاره مقاصد معمول آید، بر افزون حاجتمند تحریر و تقریر نبود و گرنه بعون الله تعالی بشرح حال افرادی ایشان رجالا و نساء اقدام می نمود.
1) منظور حضرت زینب و ام کلثوم است.
2) یعنی دردری، گوهری کی مانند ستاره رخشان باشد.
3) اشاره است بآیه کریمه ی: «انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فأبین أن یحملنها. الخ«.
4) خوی یعنی عرق بدن.
5) عبیر مخلوطی است از گلاب و زعفران و سایر مواد خوشبو.