نام مبارک این دختر والا اختر حضرت ولی الله الاکبر علی بن ابیطالب صلوات الله علیهما زینب است و این لفظ چنانکه فیروز آبادی در کتاب قاموس اللغة مذکور داشته است از زنب از باب فرح یعنی فربه شد و ازنب بر وزن احمر یعنی فربی است و به این علت زن را زینب نامند.
یا این کلمه ماخوذ است از زینب که به معنی درخت نیکو منظر خوشبوی می باشد یا اصل آن زین أب است یعنی خوب پدر و از این کلام معلوم می شود که در بعضی کتب که نام آن حضرت را زین ابیها نوشته اند این قصد کرده اند.
و کنیت این حضرت را چنانچه صاحب عمدة الطالب نوشته است ام الحسن بوده است، در کتاب ناسخ التواریخ نیز آن حضرت را به این کنیت مکناة دانسته و در هر دو کتاب نیز مسطور است که امیرالمؤمنین علیه السلام را دختری است که او را ام الحسن می نامیدند اختلافی که مابین ناسخ التواریخ و عمدة الطالب است در ترتیب شوهر اوست.
و با این صورت از آنان که از ناسخ التواریخ مستبعد دانسته اند که با اینکه امیرالمؤمنین را دختری ام الحسن نامست چگونه حضرت زینب را نیز ام الحسن کنیت باشد بعید است چه اولا اگر استبعادی باشد از مثل صاحب عمدة الطالب فاضل عالم نسابه است.
دیگر اینکه در اولاد ائمه اطهار و رسول مختار و دیگر طوایف عرب بسیار بوده است که اسامی متعدده بر یک تن می نهاده اند مثل جناب سکینه خاتون یا چند تن را بیک نام و یک کنیت می خوانده اند مثل علی اکبر و اوسط و اصغر و زینب کبری و صغری و ام کلثوم کبری و صغری و نیز اسامی زوجات و اولاد ایشان یا خواهر و برادر را با اولاد ذکور و اناث به یک طریق می نهاده اند چنانکه در اولاد حضرت زینب نیز ام کلثوم هست.
و به روایتی جناب سیدالشهداء علیه السلام را دختری است که زینب نام داشته و محض محبتی که آن امام والا مقام را با این خواهر گرامی گوهر بوده است دخترش را به نام او کرده و این همان دختر است که در خرابه شام وفات کرده چنانکه در جای خود مذکور شود.
و همچنین حضرت امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین و خواهران ایشان را اولادها هستند که به نام و کنیت اعمام و عمات خود نام دارند چنانکه از این پیش بعضی مذکور شدند و اگر بخواهیم این جماعت را نام بریم جمعی کثیر خواهند بود و بر آنان که بر کتب انساب نظر دارند پوشیده نیست و القاب و کنای آن حضرت را چنان که بعضی از علما یاد کرده می توان این گونه شناخت ام کلثوم را از کنای آن حضرت شمرده اند و آن حضرت را نموس کبریا و عصمت صغری و زینب کبری و أمینة الله و صدیقه الصغری و نائبة الزهراء و قرة عین المرتضی و موثقه و عارفه و کامله و عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمة که بر لسان مبارک امام گذشته است و نیز مظلومه که غالبا با نام مبارکش توام است.
معلوم باد که در این مقام از تحقیق مطلبی ناگزیریم. همانا با آن خبری که تولد آن حضرت را چنان که مشروح گردید در اواخر شهر رمضان سال نهم هجری در زمان مراجعت حضرت رسول خدای صلی الله علیه و آله از سفر تبوک می رساند و تا زمان رحلت رسول خدای صلی الله علیه و آله پانزده ماه افزون نخواهد بود اگر بنگریم و آن وقت گوئیم بعد از حضرت زینب حضرت ام کلثوم و بعد از ام کلثوم محسن شش ماهه سقط گردید بعید خواهد شد چه این مدت کافی نخواهد بود.
و نیز با آن خبر که حضرت فاطمه سلام الله علیها در حال وفات وصیت فرمود که از اموال من آنچه سهم من است بام کلثوم دهید و از زینب نامی مذکور نیست نیز بعید است که این یک طفل صغیره بی بهره بماند.
و هم از آن خبر که در بحارالانوار در ذیل شهادت حضرت امیرالمؤمنین از امام زین العابدین علیهماالسلام مسطور است که لبابه بر فراز سر آن حضرت و ام کلثوم در
کنار هر دو پای مبارکش نشسته بودند و چون بخویش آمد بهر دو نظر فرمود معلوم می شود که ام کلثوم همان زینب و لبابه نام دختر دیگر آن حضرت است و اگر دختر آن حضرت بوده است ممکن است از زوجات دیگر باشد و ممکن است لبابه از جمله ازواج آن حضرت باشد چنانکه باین خبر در جای خود اشارت رود. (1)
و هم از خبر صاحب عمدة الطالب که در ذیل بیان شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در بعضی مقامات زینب را طرف پاره مکالمات می گرداند و در دیگر کتب از ام کلثوم نام می برند مشهود می آید که زینب همان ام کلثوم است و نیز از اغلب اخبار و حکایات و مکالمات که همه بر ریاست و بزرگتری حضرت زینب دلالت می نماید و بعد از آن در پاره ی موارد بعضی کلمات و حکایات و خطب مبارکه و مخاطبات را نسبت به ام کلثوم می دهند و با ریاست و بزرگ تری زینب خاتون مخالفت خواهد بود چنان که بخواست خدا در طی این کتاب اشارت خواد یافت چنان مکشوف می افتد که ام کلثوم همان جناب زینب خاتون است گاهی آن حضرت را به نام و گاهی به کنیت می خوانده اند.
چنانکه مثلا درباره ائمه اطهار صلوات الله علیهم نیز باین شمیت رفته اند گاهی رد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام یا علی و گاهی یا اباالحسن و گاهی یا ابا تراب عرض می کرده اند و یا حسن و یا ابا محمد و یا حسین و یا ابا عبدالله و کذلک غیر ذالک عرض کرده اند و از این است که در پاره ی کتب گاهی فلان حکایت یا فلان خطبه را به نام زینب نسبت داده اند و گاهی همان را بعینها به نام ام کلثوم نگاشته اند و آن وقت پاره ی گمان کرده اند که ایشان دو تن هستند و در عجب رفته اند که این اختلاف روایت در روایت معین از چیست.
و نیز ممکن است که اگر در حالت مصیبت و سوگواری خطاب به نام و کنیتی علیحده شده باشد اراده یک تن را کرده باشند و برای اظهار عجب یا عظمت مصیبت
یک تن را گاهی به نام و گاهی به کنیت بخوانند مثل اینکه در مقام استغاثه و استعانة گویند ای علی ای ابوالحسن ای ابو تراب ای امیرالمؤمنین یا ای محمد ای رسول الله ای خیر الانام یا ای الله ای رحمن ای رحیم ای کریم ای خالق ای قادر فریاد ما بجوی و بر ما رحمت فرست و ما را دریاب.
یا در مقام ترحم و ندبه گویند ای صبیه ای سکینه ای فلان بیا حالت پدر و برادر را بنگر و روزگار آشفته خود را نظاره کن، و از این جمله اسامی و کنی و القاب و اوصاف جز یک مخاطب و مخاطبه را منظور نخواهند داشت اما حاضران چنان دانند که اشخاص متعدده را جویند. آنگاه در نقل و نگارش حکایت به معلومات خویش کار کنند و دیگران را دستخوش شک و ریب دارند و از آن پس بر آن نهج قلم از پی قلم و حکایت از پی حکایت رود و موجب اختلافات و استعجابات کثیره آید.
و اگر این جمله را که بر آن اشارت رفت محدثین آثار و مورخین اخبار معتمد علیها انگارند، توانیم گفت که بالصراحة آن ام کلثوم که زوجه حکمران زمان یعنی عمر بن الخطاب شد همان ام کلثوم صغری است که مادرش از دیگر زوجات محترمات حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است و در وقایع کربلا و شام آن ام کلثوم که دارای رتبه ریاست و امارت خاندان رسول خدای و سیدالشهداء بوده است همان جناب زینب خاتون کبری است.
و ام کلثوم دیگر که دارای چنین مقام نیست اگر بوده است از دیگر بنات مکرمات امیرالمؤمنین یا جناب سید الشهداء سلام الله علیهم است، چنانکه از این بعد نیز بخواست خدا در مقامات مناسبه مکشوف آید و مع ذلک کله حکم صریح نتوان کرد و علم به حقیقت این امور جز در حضرت علام الغیوب و الحقایق و ائمه هدی صلوات الله علیهم موجود نیست.
اکنون نظر به پاره ی مسائل از تبیین پاره مطالب ناچاریم و به معنی روح و نفس و وحی و الهام و تحدیث و نکت و نقر و عصمت و فرق میانه رسول و نبی و محدث و غیرها اشارت کنیم تا مطالعه نمایندگان را بصیرتی کافی حاصل کنند و به مراتب ائمه اطهار و ذریه
ابرار خبرتی وافی پدید نمایند و شئونات و مراتب آن حضرت عصمت آیت را بشناسند و مختصر ندانند.
و نیز مکشوف افتد که در نفس باید چه مقامی پدید گردد که بتواند دارای رتبتی شود که مرکب آن گونه روح گردد که به دستیاری آن به درجه ی نایل شود که معصوم یا رسول یا نبی یا محدث و صاحب دیگر مراتب عالیه و سامیه آید و در لباس و هیکل انسانی بدون تکلیف بکیف و قیاس بمقیاس و وجود واسطه خارجیه یا مجردات و هیاکل نورانی الفت بتواند یافت.
و او را چگونه قوی بایستی تا بدون کلفت در لباس بشر به دیدار ملک یا استماع کلام ملک و دریافت آن گونه مطالب سامیه را که مراکز عالیه اش نزهت کاهیست آشنا و توانا و حملش را نیرومند تواند گردید و این بیان را از نخست به پاره مراتب و شئونات حضرت زینب سلام الله علیها ملفق گردانیم.
1) بعید نیست که این لبابه زوجه عباس بن عبدالمطلب باشد که کنیه ی او ام الفضل بوده و به روایتی مادر رضاعی حضرت امام حسین علیه السلام است.