جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بوسیدن حلقوم برادر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

وقتی که حضرت امام حسین علیه السلام عازم میدان شد، ندائی شنید، روی برگردانید خواهرش زینب را دید که ناله کنان می آید، حضرت فرمود: ای یادگار مادرم زهرا، چه شده که از خیام بیرون آمدی؟ اگر شما چنین بی تابی کنی زنان و دختران و اطفال را کی تسلی دهد؟ ای خواهرم جد و پدر و مادر و برادرم از من افضل بودند رفتند و شما این چنین بی قرار و پریشان نشدی، مگر نمی دانی دنیا بر این حال و بر این منوال است.

عرض کرد وصیت مادرم بیادم آمد، وقتی که حضرت امام حسین علیه السلام نام مادر خود را شنید گریه کرد و از وصیت او پرسید، زینب (س) گفت: سفارش مادرم این است که جایگاه بوسه ی حضرت رسول صلی الله علیه و آله را ببوسم، آنگاه امام حسین علیه السلام با جناب زینب (س) معانقه کرد، در این حال خواهر حلقوم

مبارک برادر خود را ببوسید و هر دو گریستند، سپس امام او را تسلی داد و بازگردانید (1)


1) طراز المذهب جلد 1 صفحه ی 230.