هر پدری را که بشارت به ولادت فرزند دادند شاد و خرم گردید جز علی ابن ابی طالب علیه السلام که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید، چنان چه در سابق ذکر شد. در بعض کتب مسطور است که چون حضرت زینب متولد شد امیرالمؤمنین علیه السلام متوجه به حجره ی طاهره گردید، در آن وقت حضرت حسین علیه السلام به استقبال پدر شتافت و
عرض کرد: ای پدر بزرگوار! همانا خداوند کردگار خواهری به من عطا فرموده. امیر علیه السلام از شنیدن این سخن بی اختیار اشک از دیده های مبارک به رخسار همایونش جاری گردید. چون حسین علیه السلام این حال را از پدر بزرگوار مشاهده نمود افسرده خاطر گشت، چه آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت گردید و سبب حزن و اندوه پدر شده دل مبارکش به درد آمد و اشک از دیده ی مبارکش بر رخسارش جاری گشت و عرض کرد: «بابا! فدایت شوم من شما را بشارت آوردم شما گریه می کنید، سبب چیست و این گریستن بر کیست؟«
حضرت امام حسینش را دربرگرفت و نوازش نمود فرمود: «نور دیده! زود باشد که سر این گریستن آشکار و اثرش نمودار شود«. (1) در این جا اشاره به واقعه کربلا می فرماید.
و همین بشارت را سلمان به پیغمبر داده آن حضرت هم منقلب گردید.
چنان چه در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت، آن وقت سلمان شرفیاب خدمت شد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت. آن حضرت بگریست و فرمود: «ای سلمان! جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامی مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود، الخ» (2)
1) ناسخ التواریخ، حضرت زینب کبری علیهاالسلام، ج 1، ص 45.
2) همان، ص 46.