گونه ی دیگر از انعکاس عین آیات در خطبه های حضرت زینب علیهاالسلام، اقتباس بخشی از آیات، بدون تغییر آنهاست. در این موارد، دیگر متن کامل یک یا چند آیه، نقل نمی شود؛ بلکه به فراخور مطالب بیان شده، تنها بخشی از یک آیه عینا منعکس شده است. چنین اقتباسی از آیات، در سه جا از این خطبه به چشم می خورد که در ادامه بدانها می پردازیم.
1. الحمدلله
اولین کلام حضرت زینب علیهاالسلام در این خطبه، حمد الهی است که برگرفته از آیه ی «الحمدلله رب العالمین» است. بیجا نیست اگر کسی بپرسد، با توجه به شرایطی که آن حضرت از آوردن بسم الله خودداری می کند، چه توجیهی برای حمد الهی باقی می ماند؟ اگر امروز، زینب علیهاالسلام دختر امیر دیروز این شهر، در هیئت اسرا وارد این شهر می شود، این چه جای شکر دارد؟!
در پاسخ به این پرسش، توجه به چند نکته ضروری است:
الف) آنچه درمنابع شیعی آمده، ذکر بسم الله درضمن کلام است نه در ابتدای آن؛ (1)
ب(حدیث دیگری از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت شده که فرموده است: هرکاری که با «حمد خداوند» آغاز نشود، ابتر (یااقطع) است.(2)
شهید ثانی قدس سره در رساله ای که درباره ی آغاز کلام با نام خدا نوشته است، به این دو حدیث پرداخته و تعارض ظاهری میان آنها را این گونه حل کرده که آغاز هر کاری با نام خدا، ناگزیر حمد خداوند نیز هست؛ (3) اما باید دانست که اولا تعارضی میان دو حدیث نیست؛ زیرا حدیث نخست بر وجود نام خداوند ضمن کلام، و حدیث دوم بر وجود حمد خداوند در ابتدای کلام تأکید دارد؛ ثانیا اگر نام خداوند متضمن حمد الهی باشد (چنانکه شهید ثانی می گوید(، به طریق اولی آوردن عبارت «الحمد لله» در آغاز کلام، هم حمد الهی و هم آغاز کلام با نام خداوند است.
از این روست که می بینیم بسیاری از خطبه های رسول خدا صلی الله علیه وآله با حمد الهی آغاز شده است(4) و نقل شده که رسم آن حضرت این بوده که
همه ی خطبه ها را با لفظ «اما بعد» آغاز می کرده است.(5) عبارت «اما بعد«، هنگامی که در ابتدای خطبه ها آورده می شود، کنایه از حمد الهی است؛ یعنی «أما بعد الحمد والثناء…«. این کار در علم بدیع، گونه ای از صنعت ادبی «اقتضاب» یا «حسن تخلص» شمرده می شود(6) که برای ایجاز و حسن مطلع به کار می رود.
این عبارت (اما بعد(، در ابتدای بسیاری از خطبه ها و نامه های حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز به چشم می خورد.(7) تقریبا همه ی خطبه های تقطیع نشده ی نهج البلاغه (حدود چهل خطبه(، با عباراتی نظیر الحمدلله، أحمده و نحمده آغاز شده اند.(8) افزون بر اینها خطبه های بسیار دیگری نیز از آن حضرت در کتابهای مختلف نقل شده است که دارای همین ویژگی می باشند.(9)
همین شیوه را در خطبه های حضرت فاطمه ی زهرا علیهاالسلام(10) امام حسن(11) وامام حسین علیهماالسلام(12) امام سجاد علیه السلام (13) ودیگر ائمه معصوم علیهم السلام(14) ام الکلثوم علیهاالسلام(15) والبته خطبه ی دیگر حضرت زینب علیهاالسلام در شام(16) درشام می بینیم.
جالب توجه است که فقها هنگام ذکرشرایط صحت خطبه ی نماز جمعه، درباره ی آغازخطبه با بسم الله چیزی نگفته اند؛ اما گفتن الحمدالله را درهر خطبه، واجب دانسته اند(17) مستند آنان در این فتوا، حدیث امام صادق است که می فرماید:»ینبغی للإمام الذی یخطب الناس یوم الجمعة أن یخطب وهوقائم یحمدالله ویثنی علیه؛ سزاوار است امام جمعه، درحالی خطبه بخواند که ا یستاده باشدوحمدوثنای خداوند را بگوید«(18)
کفعمی گفته است به جزخطبه های نمازهای عید قربان وعید فطرکه با تسبیح وتهلیل آغازمی شوند، هر خطبه ی دیگری با حمد الهی آغاز می شود(19)
اما پس از همه ی این دلایل و شواهد به قرآن باز می گردیم؛ زیرا زینب علیهاالسلام دختر قرآن است و قرآن در اولین صفحه با حمد الهی، سخن آغاز می کند. این شیوه در آغاز چند سوره ی دیگر نیزدیده می شود.(20)
باری زینب علیهاالسلام خود مفسر قرآن است؛ پس چنان نیست که بلای امروز را از جانب خدا بداند و الطاف خداوندی را در حق خویش فراموش کند. از این روست که وقتی در مقابل ابن زیاد سخن از رفتار خدا با خاندان اهل بیت به میان می آید، زینب علیهاالسلام آنچه را بر این خاندان گذشته است، عین زیبایی می داند: «وما رأیت إلا جمیلا«(21) بدون شک این زیبایی می تواند در نظر ملکوتی نگر زینب علیهاالسلام جای هزاران حمد و ستایش داشته باشد. حتی اگر دیدن این مردم جفا پیشه و بی وفا، جز غم و درد بر سینه ی زینب علیهاالسلام نیفزاید، او باز با الهام از قرآن به حمد خداوند می پردازد؛ از آنجا که خداوند متعال در دلداری دادن به رسولش می گوید: «ولقد نعلم أنک یضیق صدرک بما یقولون. فسبح بحمد ربک وکن من الساجدین«(22)
به همین دلیل وقتی ابن زیاد پس از به خاک و خون کشیدن خاندان پیامبر خدای را شکر می گوید، زینب علیهاالسلام روحیه ی خود را نمی بازد؛ بلکه او نیز خدای را شکر می گوید، نه یک بار که دوبار:
الحمدلله الذی أکرمنا بمحمد وطهرنا تطهیرا؛ انما یفتضح الله الفاسق
و یکذب الفاجر و هو غیرنا والحمدلله؛ (23) سپاس خدای را که ما را با محمد گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه گرداند؛ خداوند فقط فاسقان را رسوا می کند وفاجران را تکذیب می کند و خدای را سپاس که ما فاسق و فاجر نیستیم)بلکه شمائید.)
2….التی نقضت غزلها من بعد قوة أنکاثا تتخذون أیمانکم دخلا بینکم أن تکون أمة هی أربی من أمة.
این فراز، دومین مورد از مواردی است که در آن، بخشی از یک آیه، یعنی آیه 92 سوره نحل، عینا اقتباس شده است. اما چون در ابتدای این فراز، انعکاس چند واژه ی مختلف قرآنی نیز وجود دارد، بررسی آن را به بخش آخر (انعکاس های ترکیبی) وا می گذاریم.
3….ولعذاب الأخرة أخزی و هم لا ینصرون
این فراز، اقتباسی است از آیه ی 16 سوره فصلت؛ اما از آنجا که در صدر این فراز، یک واژه ی قرآنی و سپس یک مفهوم قرآنی قرار دارد، بررسی تمام این فراز را به بخش آخر وا می نهیم.
1) »کل أمر ذی بال لا یذکر بسم الله فیه فهو أبتر«. (عامل، وسائل الشیعه، ج 7، ص 170 و مجلسی، بحارالانوار، ج 73، ص 305 هر دو به نقل از: تفسیر امام عسکری علیه السلام، ص 25(.
2) »کل أمرذی بال لم یبدء بحمدالله فهو أقطع«.)حلی، تذکرة الفقهاء، ج 2، ص 570؛ همو، منتهی المطلب، ج 1، ص 326؛ شهید ثانی، روض الجنان، ص 2(.
3) مجله تراثنا، ش 3، سال سوم، رجب 1408؛ نیز ر.ک: شهید ثانی، روض الجنان، ص 2(.
4) ر.ک: خطبه های حضرت رسول در: نمازی شاهرودی، مستدرک سفینة البحار، ص 82 – 86.
5) طوسی، الأمالی، ص 337.
6) »)ومنه) أی من الاقتضاب (ما یقرب من التخلص) فی أنه یشوبه شیء من المناسبة (کفولک بعد حمد الله أما بعد) فإنه کان کذا وکذا فهو اقتضاب من جهة الانتقال من الحمد والثناء الی کلام آخر من غیر رعایة ملائمة بینهما…» (ر.ک: تفتازانی، مختصر المعانی، ص 317؛ الشیرازی، البلیغ فی المعانی والبیان والبدیع، ص 319(.
7) خطبه های 23، 27، 28، 35، 71، 88، 93، 104، 111، 193، 198 و 216 و نامه های 1، 7، 8، 19، 22، 28، 31، 33، 34، 35، 38، 40، 41، 42، 45، 49 – 52، 54، 55، 57، 59 – 68، 70 – 73، 75 و 79 از نهج البلاغه صبحی صالح.
8) خطبه های 1، 2، 35، 45، 48، 49، 65، 83، 90، 91، 99، 100، 101، 106، 108، 114، 132، 151، 152، 155، 157، 160، 163، 180، 172، 182، 183، 185، 190، 191، 194، 192، 195، 213 و 215 از نهج البلاغه صبحی صالح.
9) برای نمونه ر.ک: خطبه های آن حضرت در نهج السعادة، روضه کافی، مصباح الصباغة (مستدرک نهج البلاغه(، الغارات، بحارالانوار، ج 4، باب جوامع التوحید، مستدرک سفینة البحار، ج 3، ص 86- 117.
10) مجلسی، بحارالانوار، ج 29، ص 220. (الوفاء بیروت، 1404(.
11) ر.ک.:موسوی، الروائع المختارة من خطب الإمام الحسن.
12) ر.ک:نمازی، مستدرک سفینة البحار، ج3، ص119-121.
13) ر.ک:امین، لواجع الاشجان، ص244.
14) ر.ک: نمازی، همان، ص122و123.
15) ر.ک:امین، لواجع الشجان، ص202.
16) ر.ک: همان، ص266.
17) حلی، تذکرة الفقهاء، ص64؛ همو منتهی المطلب، ج1، ص326؛ همو، نهایة الاحکام، ج2، ص33.
18) کلینی، کافی، ج3، ص421؛ عاملی، وسائل الشیعه، ج7، ص347.
19) کفعمی، المصباح، ص711.
20) انعام)6(؛ کهف)18(؛ سبا)35(؛ تغابن)64(.
21) حلی، مثیرالأحزان، ص 71.
22) حجر (15) / 97 و 98؛ «ما می دانیم که تو از آنچه امت در طعنه و تکذیب تو می گویند، سخت دلتنگ می شوی؛ پس به ستایش پروردگارت تسبیح گو و از نمازگزاران باش«.
23) شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 113.