آیة الله آقای حاج شیخ مهدی نجفی قدس سره بعد از چهار سال اقامت در نجف اشرف در سال 1329 ه.ق به ایران و موطن اجدادیش اصفهان مراجعت می نماید، و در مدرسه علمیه پدرش مرحوم آیة الله العظمی آقای حاج شیخ محمدعلی نجفی طاب ثراه واقع در دروازه ی حسن آباد اصفهان اشتغال به تدریس فقه و اصول پیدا می کند و ابتداء نیز در مسجد سارو تقی واقع در نزدیکی همان مدرسه به اقامه ی جماعت می پردازد.
بعد از مدتی از آن مسجد منتقل به مسجد جامع عباسی (مسجد امام) می شود و در آنجا که مسجد آباء و اجدادیش می باشد به امامت جماعت مشغول می شود.
این درس در مدرسه والدش و امامت مسجد جامع عباسی (امام) تا آخرین سالهای حیات پربرکت ایشان ادامه داشت.
مرحوم علامه الفت در این مورد می نویسد:
در مسجد شاه [امام] به اقامه ی جماعت و أغلب در مدرسه مخصوص (که مرحوم پدرش در جنب مسجد ساروتقی بنا نموده است) به تدریس فقه و اصول می پردازد، مورد اعتماد و محل ارادت عموم طبقات… اصفهان است… و به هر حال امروزه نیک تر و خوشنام ترین افراد خانواده
مسجد شاهیان شمرده می شود(1)
آیة الله مرعشی مرقوم می فرمایند:
… ثم رجع إلی اصفهان و اشتغل بإمامة الجماعة فی مسجد شاه و التدریس و التألیف و کان من الموجهین و الموثقین فی اصفهان(2)
و همچنین در جای دیگری در مورد ایشان می نویسند:
و هو الیوم حی باصبهان من أشخص مراجعها، یصلی فی الجامع السلطانی و یأتم به المآت من المؤمنین و یستفید من افاداته جم غفیر من طلبة العلوم الدینیه أدام الله برکته، و أخوه الفاضل الوجیه حجة الاسلام الحاج الشیخ ابوالفضل نزیل اصبهان ادام الله أیامه(3)
آقای دکتر کتابی در این مورد می نویسد:
ظهرها در مسجد شاه (امام) به امامت می پردازند و گاهی هم بر سبیل ارشاد در همان مسجد به منبر می روند و تا چندی قبل در مدرسه پدرشان (مرحوم ثقة الإسلام) جنب مسجد ساروتقی به تدریس فقه و اصول می پرداختند(4)
و همچنین گوید:
نماز جماعت ایشان مشحون است از خواص و مردمان مقید، و در کمیت و کیفیت در اصفهان معروف و مشهور می باشد(4)
لازم به ذکر است این جلسه ی تدریس در مدرسه علمیه پدرشان و امامت در مسجد شاه بعد از معظم له به آیت الله مجدالعلماء نجفی(5) (1326- 1403 ق) منتقل گردید و ایشان تا آخرین روزهای حیات دنیوی آن را امتداد بخشیدند. رحمة الله علیهما رحمة واسعة.
1) نسبنامه الفت / مخطوط.
2) الاجازة الکبیرة / 228.
3) المسلسلات فی الاجازات 2 / 254.
4) رجال اصفهان / 230.
5) شرح حال معظمله را در کتاب قبیله عالمان دین / 151- 117 از صاحب این قلم ببینید.