جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اگر زینب نبود (4)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آهِ زهرا تا ابد جاری بود

دست مولا، تشنه یاری بود

چون علی شد بی‌کس و بی‌هم‌نفس

گفت: یا زینب به فریادم برس

تا قلم لب بر مرکّب می‌زند

بوسه بر جا پای زینب می‌زند

می‌گذارد سر به صحرای جنون

می‌نگارد نقشی از دریای خون

می‌کشد آه از نهادی سوخته

وز ضمیر خیمه‌ای افروخته

کربلا می‌مُرد اگر زینب نبود

شیعه می‌پژمرد اگر زینب نبود

ای پرستار پرستوهای من

مرهم زخم تکاپوهای من

ای زبان صدق و تصدیق و صفا

اولین بیمار چشمت مصطفی

عصمت زهرا، عزیز مرتضی

در تو جاری رستخیز مرتضی

عصر عاشورا، عَلَم در دست توست

کرسی و لوح و قلم در دست توست

غنچه‌ها را گر چه پرپر کرده‌ام

کوله‌بارت را سبک‌تر کرده‌ام

ظهر عاشورا که زیر خنجرم

دست بگشا، سایه افکن بر سرم

شیعه یعنی امتزاج نار و نور

شیعه یعنی رأس خونین در تنور

شیعه یعنی هفت وادی اضطراب

شیعه یعنی تشنگی در شط آب

آب گفتم سینه‌ها بی‌تاب شد

خیمه‌ها از آب و آتش آب شد

آب گفتم تشنگی بیداد کرد

کودکم بی‌تاب شد فریاد کرد

بر زبانش شعله آب و عطش

شد ز تیر کین گلویش آبکش

آفتاب از روی زین افتاده است

مشک آبش بر زمین افتاده است

کیست این ساقی که بی‌دست آمده است

کز سبوی تیغ سرمست آمده است

کیست این ساقی که در خون پا نهاد

تیرها را دید و پیشانی گشاد

کیست این ساقی که بر خون پا گذاشت

آب را در حسرت لب‌ها گذاشت

اشک من لبریز آب و آرزو است

چشم من با خیمه‌ها در گفت‌وگو است

ای خدا این مشک را از من مگیر

گر گرفتی اشک را از من مگیر

می‌زنم بر گرد آتش بال بال

تا بنوشم شعله مرگ حلال

مرگ آغاز جهانی دیگر است

عاشقان را مرگ، جانی دیگر است

آن که در خون عشق‌بازی می‌کند

تا قیامت سرفرازی می‌کند

شیعه بی‌درد زخم بی‌نمک

بس کن این «یا لیتنی کنت معک»

کربلا بر شیعه نامکشوف نیست

حکمتش جز امر بالمعروف نیست

امر بالمعروف نهی از منکر است

شیعه بی‌امر و بی‌نهی ابتر است

شیعیان فرهنگ عاشورا چه شد

پرچم خون‌رنگ عاشورا چه شد

کیست تا پرچم به دوش خون کشد

شیعه را از خواب خوش بیرون کشد

گفت مولا کل ارض کربلا

شیعه یعنی غربت و رنج و بلا

کربلا غوغاست ساز و برگ کو

ظهر عاشوراست شور مرد کو

ظهر عاشورا فأین تذهبون

لِمَ تقولون ما لاتفعلون

محمدرضا آقاسی

***