جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اولاد فاطمه فرزندان رسول خدایند

زمان مطالعه: 6 دقیقه

باید دانست که خلاق عالم لطفا علی علی بن ابیطالب علیهماالسلام، و کرامة علی الفاطمة علیهاالسلام، نسل نبوت را در صلب علی بن ابیطالب و بطن فاطمه قرار داده. و این از خصوصیات پیغمبر است، و از الطاف الهیة است نسبت به اولاد فاطمه، که رواست الی یوم القیامة بر عالمیان فخریه و مباهات نمایند. و دلیل بر این مطلب- قطع نظر از حکم عرف که اولاد دختر را نیز نسبت به جد دهند- اخبار کثیره است که عامه و خاصه نقل نموده و ما در این جا مختصری از آن ها را به رشته ی تحریر در آوردیم و از آن جمله است:

ما رواه فی کتاب ینابیع المودة، عن عمر بن الخطاب، عن النبی صلی الله علیه و اله و سلم قال:

»کل سبب و نسب ینقطع یوم القیامة الا سببی و نسبی، و کل ولد أم فان عصبتهم لأبیهم ما خلا ولد فاطمة فأنی أنا أبوهم و عصبتهم» (1)

از این خبر دو منقبت مستفاد می شود: یکی این که اولاد فاطمه اولاد پیغمبرند که باید نسبت آن ها به پیغمبر ملحوظ شود در دنیا. دیگر در روز قیامت در روزی که پدر پسر را فراموش کند در آن روز اولاد فاطمه متصل به پیغمبر باشند و از آن اهوال، سالم و در امان باشند و نیز منقبت و خصوصیتی است برای اولاد فاطمه الفضل ما شهدت به الأعدأ.

ایضا در ینابیع المودة است: و عن جابر، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم:

»ان الله جعل ذریة کل نبی فی صلبه و جعل ذریتی فی صلب علی» (2)

که از این روایت ظاهر می شود که این از خصوصیات پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم است که ذریه ی او را خلاق عالم در صلب علی بن ابی طالب علیه السلام قرار داده [است].

ینابیع المودة فی جواهر العقدین: عن فاطمة بنت الحسین، عن أبیها، عن جدتها فاطمة الکبری علیهاالسلام قالت: قال أبی رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم:

»کل بنی ام ینتمون الی عصبته الا ولد فاطمة، فأناولیتهم، و [انا] عصبتهم» (3)

و عن جعفر بن محمد، عن ابیه، عن جابر قال: کنت أنا و العباس جالسین عند النبی صلی الله علیه و اله و سلم اذ دخل علی فسلم. فرد علیه النبی صلی الله علیه و اله و سلم و قام الیه و عانقه و قبل ما بین عینیه و أجلسه عن یمینه. فقال العباس: یا رسول الله! أتحبه؟ فقال:

»یا عم، و الله، الله اشد حبا له منی. ان الله عزوجل جعل ذریة کل نبی فی صلبه و جعل ذریتی فی صلب هذا» (4)

از همه این اخبار که بعضی از آن ها فقط از طرق عامه و بعضی از آن ها هم از طریق خاصه اند مطلب معلوم و ظاهر می شود، احتیاج به تطویل نیست؛ ولی در احتجاج طبرسی، نقل می کند احتجاج مفصلی را که در این خصوص واقع شده است، محاجه ی بین حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و هارون الرشید، و ما ذیل آن را که شاهد بر مطلب است به طریق

برهان می نگاریم هر کس بخواهد تمام آن را ملاحظه نماید رجوع به اصل کتاب نماید.

موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: ثم قارون لی هارون:

»لم جوزتم للعامة و الخاصة أن ینسبوکم الی رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم و یقولوا لکم، یا بنی رسول الله! و انتم بنو علی و انما ینسب المرء الی أبیه، و فاطمة انما هی وعاء و النبی صلی الله علیه و اله و سلم جدکم من قبل امکم؟

فقلت: یا امیرالمؤمنین! لو أن النبی نشر فخطب الیکم کریمتک هل کنت تجیبه؟ قال: سبحان الله! و لم لا اجبه بل أفتخر علی العرب و العجم و قریش بذلک.

فقلت له: لکنه لا یخطب الی و لا ازوجه. فقال: و لم؟ فقلت: لأنه ولدنی و لم یلدک.

فقال: احسنت یا موسی (5) ثم قال: کیف قلتم انا ذریة النبی صلی الله علیه و اله و سلم و النبی لم یعقب و انما العقب الذکر الا الانثی، و أنتم ولد الابنة و لا یکون لها عقب، فقلت: اسألک بحق القرابة و القبر من فیه، الا أعفیتنی عن هذه المسألة

فقال: أو ألا تخبرنی بحجتکم فیه یا ولد علی! و انت یا موسی یعسوبهم و امام زمانهم، لذا (6) انهی الی، و لست اعفیک فی کل ما اسألک عنه حتی تأتینی فیه بحجة من کتاب الله، و أنتم تدعون [معشر] ولد علی انه لا یسقط عنکم منه شی ء ألف و لا واو الا تأویله عندکم. و احتججتم

بقوله عزوجل: (ما فرطنا فی الکتاب من شیء) (7) و استغنیتم عن رأی العلماء و قیاسهم.

فقلت: تأذن لی فی الجواب؟ قال: هات.

فقلت: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم (و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین و زکریا و یحیی و عیسی) (8) من أبوعیسی یا امیرالمؤمنین؟ فقال لیس لعیسی أب.

فقلت: انما الحقناه بذراری الأنبیاء علیهم السلام من طریق مریم، و کذلک الحقناه بذراری النبی صلی الله علیه و اله و سلم من قبل أمنا فاطمة علیهاالسلام. ازیدک یا امیرالمؤمنین؟ قال: هات.

قلت قول الله عز و جل:

(فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین) (9)

و لم یدع أحد أنه ادخل النبی صلی الله علیه و اله و سلم تحت الکساء عند مباهلة النصاری الا علی بن ابی طالب، و فاطمة، و الحسن و الحسین ابنائنا الحسن و الحسین و نسائنا فاطمة، و انفسنا علی بن ابی طالب علیه السلام. علی أن العلماء قد أجمعوا علی أن جبرئیل قال یوم أحد: یا محمد ان هذا لهی المواسات من

علی قال: «لأنه منی و أنا منه«.

فقال جبرئیل: «و أنا منکما یا رسول الله» ثم قال: «لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی» الخبر» (10)

حضرت [موسی بن جعفر علیهماالسلام] برهان اقامه می کند برای این که اولاد فاطمه اولاد پیغمبراند به دو آیه شریفه، یکی به آیه ی شریفه ی:

(و زکریا و یحیی و عیسی)

که چنان چه خلاق عالم نسبت می دهد عیسی را به آدم، و او را داخل ذریات آدم می شمارد، با این که از طرف مادر منسوب به آدم است؛ و همچنین به آیه ی مباهله که تصریحا نسبت به بنوت و ابوت می دهد ما بین حسن و حسین و پیغمبر؛ و کذلک حضرت استشهاد می کند به عدم جواز نکاح پیغمبر از بنات حضرت به جهت این که اولاد پیغمبراند و هر یک از آن ها برهان واضح و ساطع بر مدعا است به این که اولاد فاطمه اولاد پیغمبرند و این نیکو منقبتی است از برای اولاد فاطمه تا روز قیامت

(ذلک فضل الله یؤتیه من یشآء) (11)

خداوند انصاف به اهل این زمان بدهد که مراعات حقوق پیغمبر نسبت به دین و ذریه ی او نمایند که از این دو مطلب بزرگ سؤال کرده خواهند شد.


1) ینابیع المودة، ج 2، ص 349؛ جواهر العقدین، ص 201 و 202؛ مناقب احمد ج 2، ص 62، حدیث 1070؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 172؛ ذخائر العقبی، ص 121، 169 و الصواعق المحرقة، ص 156.

2) ینابیع المودة، ج 2، ص 237؛ مناقب ابن مغازلی، 200، حدیث 238؛ الفردوس، ج 1، ص 172، 643.

3) ینابیع المودة، ج 2، ص 342 و 448؛ جواهر العقدین، ج 2، ص 205؛ مجمع الزوائد، ج 9، باب فضائل اهل بیت علیهم السلام، ص 173، الصواعق المحرقة 156؛ کنز العمال، ج 2، ص 116، حدیث 34267.

4) ینابیع المودة، ج 2، ص 245 و ص 448؛ جواهر العقدین، ج 2، ص 207؛ ذخائر العقبی، ص 67؛ الصواعق المحرقة ص 156.

5) در اصل: الیک.

6) در احتجاج طبرسی کذا.

7) انعام (6) آیه 38.

8) همان، آیه 84 و 85.

9) آل عمران (3) آیه ی 61.

10) الاحتجاج، ج 2، ص 338-340.سپس هارون به من گفت: چرا به مردم می گویید شما را به رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم منسوب کنند و شما را فرزندان رسول الله خطاب کنند با این که شما فرزندان علی هستید؟ و مرد به پدر خود منسوب است و فاطمه دخت پیامبر بود و رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم از طرف مادر نیای شماست؟به هارون گفتم: ای امیرمؤمنان! در صورتی که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم زنده می شد و از دخترت خواستگاری می کرد آیا می پذیرفتی؟گفت: سبحان الله! چرا نپذیرم؟! بلکه بر عرب و عجم و قریش بر این خواستگاری افتخار می کنم. گفتم: ولی آن حضرت نه از دختر من خواستگاری می کرد و نه من می توانستم بپذیرم.پرسید: چرا؟گفتم: چون من زاده او هستم و تو زاده او نیستی.گفت: نیکو گفتی.سپس سؤال کرد: به چه دلیل می گویید شما اهل بیت پیامبرید؟ در صورتی که نسل از طرف پسر منتقل می شود نه از دختر.اینجا برخاستم و او را به حق خویشاوندی و قبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم و کسی که در آن قبر مدفون است سوگند دادم که از پاسخ این سؤال مرا معاف دارد. او نپذیرفت و گفت: ای فرزند علی تو پیشوا و امام عصر آنان هستی. به من این گونه خبر داده اند، چاره ای جز پاسخگویی از قرآن نداری اینجا بود که اجازه پاسخ گرفتم و گفتم:اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم (و من ذریته داود و سلیمان) الخ. و از فرزندانش داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم و همچنین نیکوکاران را پاداش نیک خواهیم داد و هم زکریا و یحیی و عیسی را.پرسیدم: پدر عیسی کیست؟گفت: او را پدر نبود.گفتم: ما او را از طرف مادرش مریم علیهاالسلام جزو فرزندان انبیاء می شماریم. و ما نیز به همین گونه از طریق مادر خود به رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم منسوب می شویم.آیا از این بیشتر دلیل می خواهی؟گفت: آری.گفتم: خداوند می فرماید: پس هر کسی، بعد از وحی خدا به سوی تو، با تو به مجادله برخاست بگو بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود به مباهله برخیزیم تا دروغگویان را به لعنت خدا دچار سازیم! حال آن که هیچ کس ادا نکرده است که پیامبر در هنگام مباهله با نصاری کس دیگری جز علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام را در زیر کسای خود جا داده است. پس تأویل این سخن خداوند، آن است که مراد از فرزندان وی، حسن و حسین و مراد از زنان فاطمه و مراد از انفسنا، علی است. علاوه بر این علما اجماع دارند که در روز احد جبرییل به رسول خدا گفت: اقدام علی، مواسات او نسبت به تو است. و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: «زیرا او از من و من از او هستم«.جبرییل گفت: من نیز از شما هستم ای رسول خدا! سپس گفت: شمشیری جز ذوالفقار نیست و جوانمردی جز علی نه!.

11) جمعه (62(، آیه 4.