و این مطلب هم معلوم باد، امر به معروف را دو مرتبه است: قولی و فعلی.
قولی: آن است که، به گفتار خود دیگران را ترغیب و تحریص به امور خیریه و نهی از رذائل و قبایح نماید.
فعلی: آن است که، به رفتار و کردار خود امر به معروف و نهی از منکر نماید. و این مرتبه افضل و اشرف است از مرتبه ی سابقه [است]؛ زیرا که در مرتبه ی سابقه، ممکن است خود واعظ غیر متعظ باشد! دیگران را نهی از منکر [نمایند]؛ ولی خود منکر محض باشند. چنین طایفه [ای] مورد عتاب و عقاب حضرت احدیت [می باشند] چنان چه می فرماید:
(اتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم) (1)
چنین طایفه [ای] را توبیخ می فرماید. بلکه می توان گفت: «اولئک اضر من اتباع الیزید» (2) مسلم است کلمات چنین اشخاصی، بی اثر [می باشد]. بنابراین، لازم است وعاظ، بدوا خود را منزه از رذایل [کرده]، آنگاه دیگران را نصیحت نمایند.
درحقیقت، تنزل و سستی امروزه ی مسلمین به واسطه ی ترک امر به معروف و نهی از منکر است. کلیه ی اصناف از وظایف خود دست برداشته، منکر نزد آن ها معروف و معروف نزد آها منکر شده! هر یک از آن ها به تیشه ی خود در مقام اضمحلال اسلام [هستند]!
سلاطین و اجزای حکومت به ظلم و جور و تلبس به لباس خارجه و خود را به کفار متشبه نموده و امورات مسلمین را به آن ها مفوض و ساعات خود را صرف ملاهی و مناهی و ارتکاب محرمات [نموده اند].
ملا نمایان به تدلیس و تلبیس و اشتباه کاری و تضییع حقوق علمای ربانی و مداخله در اموری که خارج از وظیفه ی خود و مجالست با امرای و نهی ننمودن آن ها از ارتکاب محرمات [سرگرم اند].
و اهل منبر به تضییع شئونات منبر و ترک امر به معروف و افترا بستن به خدا و پیغمبر و ارتکاب بعض معاصی [مشغول اند] که ذکر آن ها موجب تضییع وقت و تدنیس این کتاب [است].
تجار به اشتغال به تجارت به امور محرمه و هم چنین باقی اصناف مردم، هر کس به اندازه ی قدرت خود تیشه به ریشه ی اسلام زده، چنان چه به این حال ضعف و سستی رسیده.
چنان چه در عصر بنی امیه به همین حالت رسیده [بود]، نهایت در آن عصر اسلام را فدایی چون حضرت سیدالشهدا بود. خود را فدای اسلام [کرد]. آمر به معروفی چون حضرت زینب علیهاالسلام بود که خود را فعلا و قولا صرف در امر به معروف و نهی از منکر [نموده بود]. این برادر و خواهر دست همت به هم داده، اسلام را از چنگ اعدا رها [نمایند] ثورت و صورت سلطنت باطله را شکسته، چنان چه خطبه ی آن مظلومه در مجلس یزید، در حضور
یهود و نصاری و مجوس، تدلیسات معاویه را ظاهر [ساخت]، و حقانیت و معنویت اسلام را باهر؛ ولی مع التأسف در عصر حاضر یک نفر یار و یاور برای امام زمان علیه السلام پیدا نمی شود تا دست به دست هم داده و اسلام را از گرداب این صدمات نجات دهند.
بالجمله، دل پردرد این ضعیف، باعث طغیان قلم [شد]. مطلب را دور گذاشته و از موضوع خارج شدیم. اجمالا، روح امر به معروف را حضرت زینت [زنده] نمود و در جمیع مهالک به واسطه ی امر به معروف واقع شد. مؤمنین موجوده از بعد از وقعه ی کربلا ای یوم القیامه، نتیجه ی امر به معروف آن مخدره است.
خدایا! ما را هدایت کن و توفیق عطا فرما تا امر به معروف نماییم؛ و برادران ایمانی ما را گوش شنوا عنایت فرما تا کلمات حقه ی ما را بشنوند و جملگی را به راه هدایت بدار تا با محمد صلی الله علیه و اله و سلم و آل اطهر او محشور شویم.
1) بقره، (2(، آیه 44.
2) بحارالأنوار، ج 2، ص 88؛ میزان الحکمه، ج 6، ص 518.