زینب چهار یا پنج حرف است:
»زا» اشاره است به مادرش زهرا، که بهره ی وافی از کمالات [او به] ارث برده [است].
»یا» کنایه است از پدر بزرگوارش علی علیه السلام؛ و حکمت تقدیم مادر بر پدر؛ همانا علاقه سنخیت و وحدت در انوثیت است.
»نون» کنایه است از دو برادرش حسنین، چون قدر جامع بین آن دو بزرگوار نهایت المقامات است که مقام وصول باشد.
»با» کنایه است از جد بزرگوارش «النبی الامی العربی«.
و بنابر پنج حرف که زین أب باشد:
»الف» اشاره به احمد «نون» کنایه از حسن علیه السلام «یا» اشاره به حسین علیه السلام؛ چون این مخدره از کمالات هر یک از خمسة النجباء نصیبی برده، لذا خلاق عالم خواست مقامات و کمالات این مجلله بر موجودات ظاهر و هویدا گردد که مردم به مقاماتش خبیر و به شئوناتش بصیر باشند، لذا خود اسمی برای او اختیار [کرد] که مظهر مقامات او باشد تا مردم او بشناسند و به توسلش تقرب جویند و این منقبت را نمی توان کم شمرد برای آن محبوبه الهیه که خلاق عالم نام او را معین نموده؛ زیرا که این از خصایص خواص درگاه احدیت است و هر کسی به این مقام محمود نرسد، چنان چه آن چه فعلا در نظرم هست خلاق عالم به تصریح، اسم چند تن از خواص را خود معین فرموده:
اول: حضرت آدم بوده [است] (1)
دوم: حضرت یحیی بود که زکریا به خطاب مستطاب
»یا زکریا انا نبشرک بغلام اسمه یحیی) (2)
سرافراز گردید.
سوم: حضرت عیسی بوده که به کلمه مبارکه
(منه اسمه المسیح) (3)
مفتخر گردید.
چهارم: حضرت ختمی مرتبت بوده که آیه ی شریفه وافی هدایة
(یأتی من بعدی اسمه احمد) (4)
عالمیان را بشارت داده و کذلک انوار قدسیه علویه (5) و فاطمیه و حسنیه و حسینیه را نیز به این خصوصیت امتیاز داده، چنان چه اخبار مستفیضه بلکه متواتره در این خصوص وارد شده و ذکر آن ها خارج از بحث است؛ رجوع به کتب مناقب شود (6)
و از جمله کسانی که به این خصوصیت، مخصوص شده رضیع ثدی عصمت، صدیقه ی صغری، زینب کبری، بوده و در این خصوص خبری است که می فرماید:
»چون روزی چند از ولادت آن مظلومه گذشت حضرت صدیقه ی طاهره خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد: ای حجت خدا بر اهل ارض و سما! در تأخیر تسمیه ی این دختر غرض چیست؟
فرمود: یا بنیة الصفوة! اختیار با احمد مختار صلی الله علیه و اله و سلم است. پس آن مخدره قنداقه ی آن مولوده را برداشت و به خدمت پدر آورد و داستان را به عرض رسانید. رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم قنداقه ی آن مظلومه را گرفت و به سینه چسبانید و دیدارش را می بوسید و می گریست. در آن حال جبرییل از جانب رب جلیل بر آن حضرت نازل شد سلام و تحیت به جا آورد و عرض کرد: یا رسول الله خدایت سلام می رساند و می فرماید: ای حبیب من! نام این دختر را زینب بگذار (7) پس پیغمبر اسم آن مظلومه را زینب نهاد» (الخبر(.
و در خبر دیگر است که می فرماید:
»در آن زمان که صدیقه ی کبری علیهاالسلام به این گوهر بحر عصمت و طهارت حامله بود حضرت ختمی مرتبت در مدینه نبود و به یکی از اسفار ره سپار بود، چون آن مظلومه از عالم رحم به عرصه ی وجود خرامید، صدیقه ی طاهره علیهاالسلام به امیرالمؤمنین علیه السلام پیغام فرستاد که چون پدرم در سفر است و حاضر نیست حضرتت این دختر را نام بگذار. آن حضرت فرمود: من بر پدرت سبقت نمی گیرم، صبر فرمای که به این زودی مراجعت خواهد نمود و هر نامی که صلاح داند می نهد. چون سه روز بگذشت رسول خدا مراجعت فرمود و به جهت آن رسم که معمول بود از نخست، به سرای عصمت کبری درآمد.
امیر علیه السلام خدمت آن حضرت عرض کرد یا رسول الله! حق تعالی جل و علا دختری به دخترت عطا فرموده است نامش را معین فرمایید.
فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من اند لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی می باشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را زینب بگذار، چه این نام را در لوح محفوظ نوشته ایم.
حضرت رسالت صلی الله علیه و اله و سلم قنداقه ی آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید و ببوسید و نامش را زینب بگذارد و فرمود: وصیت می کنم حاضرین و غایبین امت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند. همانا وی به خدیجه ی کبری مانند است. و بعضی گفته اند که فرمود به خاله اش ام کلثوم مانند است» (8)
اشاره: در این جا لازم است تنبیه بر چند مطلب نمایم:
اول: این که منافاتی نیست بین آن خبر که فرمود: سماها زینب و در این دو خبر که می فرماید: جبرییل نام او را آورد. به جهت این که چون مباشر در تسمیه پیغمبر بوده لذا نسبت به او داده می شود.
دوم: کسی را که نامش را در لوح محفوظ ثبت نمایند معلوم می شود که شخص بزرگ و محترمی است.
سوم: چنان چه خلاق عالم اسامی خمسة النجباء را زیب و زینت عرض خود قرار داده، نام نامی این محترمه را زیب و زینت لوح محفوظ فرموده [است].
چهارم: توصیه ی پیغمبر در حق او دلیل بر کمال رفعت و منزلت او است چرا که فرمایشات پیغمبر همه به امر الهی بوده به نص کریمه ی:
(و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی) (9)
عجبا چقدر شبیه است این توصیه به توصیه [ای] که در حق مادر و پدر و برادران او فرموده، مع التأسف کسانی را که پیغمبر این قدر دوست داشت و توصیه نمود و خلاق عالم گرامی داشت و اطاعت آن ها را فرض فرموده و محبت آن ها را اجر رسالت قرار داد؛ امت بد عاقبت چنان اذیت و آزار نمودند که اگر خلاق عالم اذیت آن ها را واجب نموده و پیغمبر تبری از آن ها را جزء اصول دین و مذهب قرار داده بود زیاده از این مقدار اذیت آن ها متصور نبود، چنان چه حضرت سجاد علیه السلام در بعض فرمایشات خود اشاره به این مطلب فرموده:
»الا لعنة الله علی القوم الظالمین«.
1) در آنجا که می فرماید: «یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة«. سوره ی بقره (2(، آیه 35.
2) سوره ی مریم (19(، آیه ی 7.
3) سوره ی آل عمران (3(، آیه 45.
4) سوره صف (61(، آیه ی 6.
5) در ذیل آیه ی 50 سوره ی مریم (و جعلنا لهم لسان صدق علیا) در کتاب کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 139، ح 7؛ و در تفسیر علی بن ابراهیم، ج 2، ص 51 آمده است که مراد علی بن ابیطالب علیه السلام می باشد.
6) از جمله ر. ک: کمال الدین، ج 1، ص 204 و 205؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 42، ح 119؛ تفسیر بیضاوی، ج 2، ص 299؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 185، ح 1؛ معانی الاخبار، ص 122، ح 2. شایان ذکر است که «شیعه» نیز در قرآن توسط خداوند سبحان نامگذاری شده است بنگرید ذیل آیه ی شریفه ی 83 سوره ی صافات (و ان من شیعته لابراهیم) در تفسیر مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 448.
7) ناسخ التواریخ حضرت زینب کبری علیهاالسلام، ج 1، ص 44.
8) ناسخ التواریخ (حضرت زینب علیهاالسلام) ص 44.حضرت آیت الله آقای حاج شیخ محمد حسین آیتی بیرجندی در این خصوص سروده:این حدیث آورده ناسخ در طرازشاهد دعوی بگویم با تو بازمصطفی روز ولادت از کرمزد به سوی خانه ی زهرا قدمتا ز وی قنداقه ی زینب گرفتدید رویش سخت آمد در شگفتبارک الله زین جمال حور وش بس شباهت با خدیجه باشدشزینبش کن نام کاین جان من استوز جهان وی روح و ریحان من استمثنوی مقامات الابرار ص 437.
9) سوره ی نجم (53(، آیه ی 3.