حضرت زینب (علیهاالسلام) وقتی به سن بلوغ رسید، خواستگاران فراوان داشت
و از جمله آنها پسر عموی او عبدالله جعفر بود که این آرزو را در دل می پروراند، لکن از اظهار آن در حضور عمویش شرم داشت، سرانجام قاصدی را نزد حضرت علی (علیه السلام) فرستاد. وقتی قاصد به خانه علی (علیه السلام) آمد عرضه داشت: یا علی شما می دانید که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به فرزندان جعفر چقدر علاقه داشت و یکروز هم به آنها فرمود: بناتنا لبنینا و بنونا لبناتنا. دختران ما متعلق به پسران ما و پسران ما متعلق به دختران ما هستند. (1) قاصد در ادامه گفت بسیار مناسب است که دخترت زینب را به همسری عبدالله جعفر درآوری و مهر او را نیز مثل مهر مادرش فاطمه معین نمایی. حضرت علی (علیه السلام) لحظه ای فکر کرد و از بین همه ی خواستگاران عبدالله جعفر را شایسته تر یافت.
علاقه حضرت زینب (علیهاالسلام) به امام حسین (علیه السلام) بحدی بود که در ضمن عقد شرط می کند هر چند روز یکبار برادرش را ببیند و اگر مسافرتی می رود به همراه او برود. البته این علاقه و محبت امام حسین (علیه السلام) و زینب کبری (علیهاالسلام) طرفینی بود، تا جایی که در تاریخ نقل شده روزی حسین (علیه السلام) در حال تلاوت قرآن بود، وقتی خواهرش زینب (علیهاالسلام) وارد شد با وجود اینکه قرآن روی دستش بود، به احترام خواهر حرکت کرد و تمام قامت ایستاد و نسبت به خواهر عزیزش ادای احترام کرد. (2)
گر چه عبدالله بن جعفر فردی با شخصیت و سخاوتمند بود، لکن همیشه در برابر مقام علمی و معنوی همسرش زینب (علیهاالسلام) خاضع بوده و همزیستی در جوار خاندانی با تقوا و شایسته را برای خود سعادتی بزرگ
می دانست.
بر اساس توافقی همه جانبه، زینب (علیهاالسلام) به خانه شوهر می رود و بنای کانونی گرم و با صفا را پی ریزی می کند. خانه ی عبدالله با حضور زنی که معنویت و فضیلت از سر تا پای وجودش می بارید، جلوه ی دیگری بخود گرفت. آغاز زندگی جدید کوچکترین تأثیری در روحیه ی دختر علی (علیه السلام) نگذاشت، مناجات با خدا و شب زنده داری را از همه ی اوقات زندگی بهتر دوست می داشت. از دامن پاک زینب (علیهاالسلام) چهار پسر بنام های علی، عباس، عون و محمد و یک دختر به نام ام کلثوم پرورش یافتند که به شهادت مورخان، محمد و عون در سفر کربلا، دایی خود امام حسین (علیه السلام) را همراهی می کردند و در رکاب او شربت شهادت نوشیدند.
1) ریاحین الشریعه / ج 3 / ص 59.
2) ریاحین الشریعه / ج 3 / ص 67.