جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اذان بلال و بیهوشی مادر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: بسیار مایلم که صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم. (با توجه به اینکه بلال حبشی، بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم اذان نمی گفت تا دیگران را تأیید نکند) این خبر به بلال حبشی رسید، طبق خواهش حضرت فاطمه علیهاالسلام صدای خود را به اذان بلند کرد.

وقتی که گفت: الله اکبر، الله اکبر.

حضرت فاطمه علیهاالسلام به یاد زمان پدر افتاد، آنچنان بی تاب شد، که نتوانست از گریه خودداری کند.

وقتی که بلال گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، حضرت فاطمه علیهاالسلام ضجه زده و بیهوش به روی زمین افتاد. مردم به بلال گفتند: اذان را قطع کن که حضرت فاطمه علیها السلام از دنیا رفت، و گمان کردند که حضرت فاطمه علیهاالسلام جان داد، شاید هم حسنین علیهماالسلام و زینب علیهاالسلام دوان دوان، خود را به بلال رساندند و درخواست کردند برای حفظ جان مادرشان، بلال اذان را ادامه ندهد.

بلال، اذانش را قطع کرد و ناتمام گذاشت، وقتی که حضرت فاطمه علیهاالسلام به

هوش آمد، از بلال خواست که اذان را تمام کند. (1) بلال اذان را تمام نکرد و به حضرت فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: ای سرور بانوان، بیم آن دارم که وقتی صدای مرا بشنوی به جانت آسیب برسد. حضرت فاطمه علیهاالسلام بلال را معاف داشت.


1) رنجها و فریادهای فاطمه علیهاالسلام، ص 227.