جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ادب

زمان مطالعه: 2 دقیقه

واژه ی ادب در جوامع روائی شیعه و سنّی، فراوان به کار رفته است و در برخی موارد به اصول رفتاری و بعضاً‌ به اصول اخلاقی اشاره دارد. دهخدا در تعریف ادب می‌گوید: «ادب عبارت است از هر ریاضت ستوده که به واسطه ی آن انسان به فضیلتی آراسته می‌گردد» (1) و علامه طباطبائی (ره) معتقد است:«ادب، ظرافت در عمل است.» (2) بنابراین عمل انسان وقتی ظریف و زیبا جلوه می کند که اولاً از نظر شرع مقدّس اسلام منع نشده باشد، ثانیاً با اختیار انجام گیرد.

ادب نیکوترین همنشین و پشتیبان برای انسان و بهترین میراث اوست. بر این اساس تعبیر ادب به خوی بهتر، منظور همان عملی است که باعث ملکه شدن خُلق و خوی نیکو می گردد.

جایگاه ادب در بیان نورانی مولا علی علیه‌السلام چنین است:

«کُلُّ شَیْ‏ءٍ یَحْتَاجُ إِلَى الْعَقْلِ وَ الْعَقْلُ یَحْتَاجُ إِلَى الْأَدَبِ؛ (3)

هر چیزی محتاج عقل است و عقل محتاج ادب است.»

از این روایت نورانی حضرت امیر علیه‌السلام استفاده می‎شود که امور عقلی در بروز و ظهور خود محتاج ظرفی است که به آن ادب گفته می‎شود.

برترین معیار عقل‏گرایى در زندگى، ادب و ادب‏آموزى است. کیمیایى که تیرگى‏ها و تاریکى‏هاى قلب را مى‏زداید و نور و روشنایى در رواق وجود انسان مى‏افزاید به گونه‏اى که بهاى بى‏نظیر آدمى با سنجش مقدار ادب هر فردى، قابل تشخیص خواهد بود.

بنابراین قدر، منزلت و ارزش وجودی هر انسانی به میزان رعایت ادب در رفتار و عمل اوست. هرچه در برخوردهای اجتماعی، خانوادگی خود، نسبت به هم نوعان، مؤدبانه‌تر و با ظرافت بیشتر رفتار کند، قدر و منزلتش بالاتر خواهد رفت و متقابلاً هرچه از میزان رعایت ادب بکاهد، از قدر و منزلتش کاسته می‎شود.

زینب کبرى‏ سلام‌الله‌علیها شخصیت شایسته‏اى بود که درس ادب را در مکتب امامت آموخت و سیره و سخن پدر و مادر خود را از اعماق وجود خود پذیرفت او که در گفتار و رفتار، صمیمى، مهربان، صادق و مؤدب بود به گونه‏اى که زنان بسیارى در نخستین برخورد، شیفته شیوه و مجذوب اخلاق روح‏پرور او مى‏شدند.

در حادثه عاشورا در برابر آن مصائب و داغ ها‏ و حوادث، هرگز از مسیر ادب و عبودیّت نسبت به حضرت حق خارج نشد و هیچ‏گاه کلمه‏اى حاکى از دلتنگى، نارضایتى، اعتراض، شکایت و تنگ‏نظرى بر لب نراندو هرچه ‏گفت طبق رضایت خداوند متعال و مقدرات او بود، بلکه بالاتر از آن در پاسخ طعنه پسر زیاد، ‏فرمود:

«مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا؛ (4)

جز زیبایى ندیدم.»

این کلام در نظر اهل آن، از بالاترین مراتب توحید، عرفان، قرب به خداى متعال و رسم بندگى و عبودیت، حکایت دارد و کمال ادب عاشق را نسبت به معشوق نشان مى‏دهد.


1) لغت‌نامه، دهخدا.

2) ترجمه تفسیر المیزان، ج‏6 ، ص 366.

3) تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تمیمی آمدی، ص 248.

4) لهوف، ترجمه فهرى، ص 160.